کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارگیری به نوبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
phloem loading
بارگیری آبکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] فرایند ورود مواد آلی مانند قندها و آمینواسیدها از درون آوند آبکش
-
cross loading
بارگیری توزیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تقسیم کارکنان و سازوبرگ و جنگافزارهای اصلی (key weapons) بین خودروهای مختلف، برای تضمین ادامۀ مأموریت، درصورتیکه یک یا حتی چند خودرو منهدم یا گم شوند
-
double-end loading
بارگیری دوطرفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی بارگیری که در آن سر و ته باریک و ضخیم تنهها بهصورت متناوب بر روی یکدیگر قرار میگیرد تا ظرفیت بارگیری کامیون افزایش یابد
-
compressive loading
بارگیری فشرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بارگیری مجموعهای از شاخههای فشردهشده
-
bundle loading
بارگیری کلافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بارگیری مجموعهای از گِردهبینهها یا تنهها که با خفت یا بافه بهصورت کلاف درآمدهاند
-
lateral loading
بارگیری کناری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی بارگیری که از کنار کامیون انجام میشود
-
reloading
بارگیری مجدد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بار زدن و انتقال چوبها از یک وسیلۀ حمل بهوسیلۀ دیگر
-
بارگیری شده
دیکشنری فارسی به عربی
مهمل
-
بارگیری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ميناء
-
loading point
محل بارگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محلی که در آن بارگیری و تخلیۀ بار هواگَرد انجام میشود
-
loading spot
محل بارگیری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] اسکله یا پهلوگاهی مشخص در اسکله که برای بارگیری در نظر گرفته میشود
-
airdrop platform
سکوی بارگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محلی که در آن محمولهها یا تجهیزات و وسایل نقلیه بارگیری میشود
-
loading platform, goods platform
سکوی بارگیری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سکویی در ایستگاه راهآهن برای بارگیری و تخلیۀ بار
-
loading ramp, slop of platform
شیبراهۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] شیبراههای برای بارگیری و تخلیۀ هرنوع وسیلۀ سنگین چرخدار از واگنهای قطار
-
bow loading
بارگیری از سینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] امکان بارگیری در کشتیهای رو ـ رو و مایعبَرهایی که دارای تجهیزات بارگیری در قسمت سینۀ کشتی هستند