کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بارگی
/bāregi/
معنی
۱. باره؛ اسب.
۲. اسب باری.
۳. اسب تنومند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اسب، باره، توسن، سمند، خرس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارگی
واژگان مترادف و متضاد
اسب، باره، توسن، سمند، خرس
-
بارگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāregi ۱. باره؛ اسب.۲. اسب باری.۳. اسب تنومند.
-
بارگی
فرهنگ فارسی معین
(رَ) ( اِ.) اسب .
-
بارگی
لغتنامه دهخدا
بارگی . [ رَ / رِ ] (اِ) اسب را گویند و بعربی فرس خوانند. (برهان ). اسب بود. (اوبهی ) (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث ) (ناظم الاطباء) (دِمزن ) (فرهنگ اسدی چ عباس اقبال صص 151-516) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی خطی نخجوانی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (معیار جمالی ) (جها...
-
بارگی
لغتنامه دهخدا
بارگی . [ رِ ] (اِخ ) نام ناحیه ٔکوچکی است از تنگستان مشتمل بر قریه ٔ بوالخیر و خورشهاب و عامری و عامویی و گاوی . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
واژههای مشابه
-
netaddiction
نتبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← اینترنتبارگی
-
web addiction
وببارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← اینترنتبارگی
-
alcoholism
مِیبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نشانگان ناشی از وابستگی جسمی مزمن به الکل، آنچنانکه محرومیت ناگهانی از آن سبب رعشه و اضطراب و توهم و هذیان شود
-
trichotillomania
موکَنیبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال در مهار تکانه که در آن فرد موهایی از بخشهای مختلف بدن خود را میکند و احساس تنش فزاینده قبل از عمل کندن مو و احساس رضایتِ فراوان بعد از آن دارد
-
غلام بارگی
لغتنامه دهخدا
غلام بارگی . [ غ ُ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) غلام باره بودن . امردپرستی . شاهدبازی . بچه بازی . کپه دوزی : بونعیم را گفت : به غلام بارگی پیش ما آمده ای . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 417). رجوع به غلام باره شود.ای خواجه به بند زن چرا درماندی چون تخم غلام بارگی...
-
یک بارگی
لغتنامه دهخدا
یک بارگی . [ ی َ / ی ِ رَ / رِ ] (ق مرکب )ناگهانی . یک دفعگی و در یک هنگام . (ناظم الاطباء). به یک دفعه . ناگهان . بغتةً. (یادداشت مؤلف ) : کسی کش سرافراز بد بارگی گریزان همی راند یک بارگی . فردوسی .چه کرد آن سنگدل با تو به سختی صبر چون کردی ؟چرا یک...
-
pyromania
آتشبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال در مهار تکانه که در آن فرد بارها سهواً و عمداً آتش میافروزد
-
satyriasis
زنبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تمایل بیشازحد یا سیریناپذیر مرد برای ارضای جنسی توسط زن
-
kleptomania
دزدیبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال در مهار تکانه که در آن فرد قادر به مقاومت در برابر میل به سرقت اشیایی که به آنها نیاز ندارد نیست