کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارکین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارکین
لغتنامه دهخدا
بارکین . (اِخ ) در ص 478 ج 2 «شرح احوال و آثار رودکی » نام محلی بصورت بارکین آمده که نشان میدهد نزدیک بست بوده است . مؤلف قریب نیم صفحه از تاریخ سیستان نقل کرده است و این کلمه در دو جا به همان صورت تکرار شده در صورتی که در متن تاریخ سیستان ص 309 در ...
-
واژههای مشابه
-
بارکین فراخ
لغتنامه دهخدا
بارکین فراخ . [ ف َ ] (اِخ ) مؤلف شرح احوال و آثار رودکی در ج 1 ص 101 بنقل از تاریخ بخارای نرشخی آرد: نیستانها و آبگیرهای بزرگ پیوسته به بیکند (شهری بر جانب جیحون ) بود که آن را «قراکول » و «بحره ٔ سامجن » نیز میخواندند. در صورتی که در متن تاریخ بخا...
-
جستوجو در متن
-
بارگین
لغتنامه دهخدا
بارگین . (اِ) آبگیر و تالابی را گویند که در میان شهر و اندرون ده باشد. (برهان ). آبگیر و تالاب . (انجمن آرا) (دِمزن ) (آنندراج : بارکین ). آبگیری بود که اندرون شهر و ده باشد. (فرهنگ سروری ). آب انبار. (مهذب الاسماء). بمعنی آبگیر است یعنی راه آب که در...