کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارکننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارکننده
دیکشنری فارسی به عربی
محمل
-
جستوجو در متن
-
محمل
دیکشنری عربی به فارسی
بارکننده
-
loader
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لودر، بارکننده
-
مبهض
لغتنامه دهخدا
مبهض . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) گران کننده و گران بارکننده . (از منتهی الارب ). امر گران و دشوار. (آنندراج ). رنجور و غمناک و دل آزار. (ناظم الاطباء).
-
باهظ
لغتنامه دهخدا
باهظ. [ هَِ ] (ع ص ) گران بارکننده . گران شونده . گرانبار. گران به وزن . || (اِ) بلا و سختی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دشخوار. کار دشوار گران . (آنندراج ): امر باهظ؛ کار دشوار گران . (ناظم الاطباء).