کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارون اُووِدَن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارون اُووِدَن
لهجه و گویش بختیاری
bârun owvedan باران آمدن، باران باریدن.
-
واژههای مشابه
-
باروَن
لهجه و گویش بختیاری
bârvan 1. باربند؛ 2. حیاط بزرگى که اسبان رادر آن به آخور بندند، انبار غلات وحبوبات.
-
بارُون
لهجه و گویش بختیاری
bârun باران.
-
بارون دوبد
لغتنامه دهخدا
بارون دوبد. [ ] (اِخ ) نام محققی است که در 1841 م . حجاری های تنک سااولک در کوههای بختیاری را کشف کرد. (ایران باستان ج 3 ص 2694 و 2706).
-
بارون دوسون
لغتنامه دهخدا
بارون دوسون . (اِخ ) مؤلف «تاریخ مغول از چنگیز تا تیمور» . رجوع به تاریخ ادبیات برون ج 4 ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 107 و ج 3 ترجمه ٔ حکمت ص 13 شود.
-
بارون روزن
لغتنامه دهخدا
بارون روزن . [ زِ ] (اِخ ) ویکتور دانشمند شرق شناس ، مؤلف مجموعه ٔ علمی نسخ خطی فارسی چ پطرزبروغ (لنین گراد) و ترجمه های عربی خدای نامک بزبان روسی 1895 م . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ رشید یاسمی چ 1 صص 31-32 و تاریخ ادبیات برون ترجمه ٔ حک...
-
بانوی بارون
دیکشنری فارسی به عربی
بارونة
-
همسر بارون
دیکشنری فارسی به عربی
بارونة
-
بارونِ باهارَه
لهجه و گویش بختیاری
bârun-e bâhâra باران بهارى، رگبار.
-
بارون ناک
لهجه و گویش تهرانی
بارانی
-
مث بارون
لهجه و گویش تهرانی
زیاد
-
مربوط به بارون
دیکشنری فارسی به عربی
باروني
-
بارُونِ قوره شُورون
لهجه و گویش بختیاری
bârun-e qura šurun بارانِ غوره شوران، بارانى که هنگام غورهچینى ببارد.
-
تیف تیفِ بارون
لهجه و گویش بختیاری
tif tif-e bârun قطرههاى ابتدایى باران.