کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارورسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بارورسازی
مترادف و متضاد
القاح، تلقیح، گشن، لقاح، حاصلخیزسازی ≠ عقیمسازی
دیکشنری
fecundation, fertilization, impregnation, insemination
-
جستوجوی دقیق
-
بارورسازی
واژگان مترادف و متضاد
القاح، تلقیح، گشن، لقاح، حاصلخیزسازی ≠ عقیمسازی
-
جستوجو در متن
-
گشن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بارورسازی ۲. جفتجو، فحل، نرخواه
-
لقاح
واژگان مترادف و متضاد
۱. باروری ۲. بارورسازی، تلقیح، گشنسازی
-
جفتگیری
واژگان مترادف و متضاد
۱. بارورسازی، گشن، لقاح ۲. جماع، لقاح، مباشرت، مقاربت
-
وازکتومی
فرهنگ فارسی معین
(زَ تُ) [ انگ . ] (اِمص .) بستن لوله های انتقال دهندة اسپرم در مرد جهت پیش گیری از بارورسازی .
-
تلقیح
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبستنی، باروری، بارورسازی، لقاح ۲. آبلهکوبی، واکسیناسیون ۳. مایه زدن، واکسن زدن ۴. گشن دادن، گشنسازی ۵. آبستن کردن