کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارهی
لغتنامه دهخدا
بارهی . (اِ) جدوار. (ناظم الاطباء) (دِمزن ). زدوار. زرنباد . زرنب . ماه پروین .
-
بارهی
لغتنامه دهخدا
بارهی . [ رَ ] (اِ مرکب ) باراهی و چگونگی حالت راه راست . (ناظم الاطباء). با راه و با راهی . (دِمزن ).
-
جستوجو در متن
-
باراهی
لغتنامه دهخدا
باراهی . (حامص مرکب ) بارهی . (دِمزن ). حرکت در راه است . (ناظم الاطباء) (دِمزن ).