کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارهَنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارهَنگ
لهجه و گویش بختیاری
bârhang بارهنگ.
-
واژههای مشابه
-
بارهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بارتنگ› (زیستشناسی) bārhang گیاهی خودرو و یکساله، با ساقههای نازک، برگهای بیضیشکل، و خوشههای دراز که دانههای ریز و لعابدار آن مصرف دارویی دارد؛ جرغول؛ چرغول؛ جرغون؛ خرغول؛ خرگوشک؛ زبان بره.
-
بارهنگ
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر.) = بارتنگ : گیاهی با ساقه های نازک وبرگ های بیضی شکل ،بلندیش تا نیم سانتی متر می رسد، دانه های ریز و لعاب دار دارد که خاصیت نرم کننده و ملین دارد.
-
بارهنگ
لغتنامه دهخدا
بارهنگ . [ هََ ] (اِ) بارتنگ . خِنگ . ذنب الثعلب . خوب کلان . مری زبانک . لسان الحمل .بردوسلام . آذان الجدی . لسان الحمل الکبیر. ذنب الفارة. اسم تخمی است دوایی که نام دیگرش بارتنگ است . (فرهنگ نظام ). دانه های قرمزرنگ آن لعاب بسیار دارد. (گیاه شناسی ...
-
Plantago
بارهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از بارهنگیان اغلب علفی و بهندرت نیمهدرختچهای با حدود 200 گونه و برگهایی با سه تا پنج رگبرگ موازی که در قسمت پهنبرگ از هم جدا میشوند و یک دمبرگ کاذب باریک در نزدیک ساقه دارند و گلآذین آنها دارای یک مخروط کوتاه ی...
-
بارهنگ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bârhang طاری: bârheng طامه ای: bârang طرقی: bârhang کشه ای: bârheng نطنزی: bârheng
-
Plantago major, major plantain, broadleaf plantain, greater plantain
بارهنگ کبیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای بارهنگ با ارتفاع معمول 14 تا 31 سانتیمتر و گاه تا 70 سانتیمتر و بدون ساقۀ مشخص و بیکرک یا دارای کرکهای پراکنده و اندک و دارای زمینساقه؛ برگهای طوقهای و خیزان یا افراشتۀ آن دُمبرگدار و پهنک برگ آن بیضی یا تخممرغی یا دا...
-
بارهنگ، بارتنگ
لهجه و گویش تهرانی
-
Plantago ovata, Plantago ispaghula
بارهنگ تخممرغی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای بارهنگ با گلآذین کوتاه یا متوسط به طول 5 تا 14 سانتیمتر و بدون ساقۀ مشخص و پوشیده از کرکهای نرم یا دارای کرکهای پراکنده و با ریشههای دراز و باریک و برگهای طوقهای و دُمبرگدار و پهنک خطی باریک و دندانهدار و پوشیده از ...
-
Plantago psyllium
بارهنگ سیاهدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای بارهنگ به ارتفاع حداکثر 40 سانتیمتر و با ساقۀ مشخص و گرههایی با فاصلۀ 1 تا 7 سانتیمتر و در بالا دارای کرکهای افراشته و غدههای کوچک، با برگهای ساقهای و متقابل و افراشته و دُمبرگدار و پهنک نیزهای خطی و غشایی کاغذی با حا...
-
Plantago lanceolata, Plantago eriophora, Plantago orientalis Stapf var. lycia, ribwort plantain, narrowleaf plantain
بارهنگ نیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای بارهنگ با ارتفاع 30 تا 60 سانتیمتر و بدون ساقۀ مشخص و بیکرک یا دارای کرکهای پراکنده و دارای زمینساقۀ کوتاه و بیانشعاب یا کمانشعاب و برگهای طوقهای و افراشته و دُمبرگدار و نوکتیز یا بیضوی باریک و ازقاعدهباریکشونده و...
-
نبات و بارهنگ
فرهنگ گنجواژه
از داروهای گیاهی،ضد سردی.
-
واژههای همآوا
-
بارهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بارتنگ› (زیستشناسی) bārhang گیاهی خودرو و یکساله، با ساقههای نازک، برگهای بیضیشکل، و خوشههای دراز که دانههای ریز و لعابدار آن مصرف دارویی دارد؛ جرغول؛ چرغول؛ جرغون؛ خرغول؛ خرگوشک؛ زبان بره.