کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارنامۀ بی توضیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بارنامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bārnāme ۱. کاغذ حاوی مشخصات بار، وسیلۀ حمل، گیرنده، و فرستنده که در آن وزن و نوع کالاهایی را که از شهری به شهر دیگر حمل میشود مینویسند تا گیرنده بهموجب آن از گاراژ یا پستخانه تحویل بگیرد.۲. پروانۀ باریافتن به بارگاه پادشاه.۳. لاف؛ گزاف؛ اد...
-
بارنامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِمر.) 1 - اجازه حضور به درگاه شاهان . 2 - برگه ای که در آن نوع کالا، وزن و مشخصات گیرنده و فرستنده کالا در آن نوشته شود. 3 - تجمل ، تفاخر، غرور.
-
بارنامه
لغتنامه دهخدا
بارنامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) اسباب تجمل و حشمت و بزرگی باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). اسباب تجمل و حشمت . (انجمن آرا) (آنندراج ) (رشیدی ) (جهانگیری ). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 190 برگ ب شود : ز بارنامه ٔ دولت بزرگی آمده سودبدین بشارت فرخنده شاد ...
-
بارنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← بارنامۀ دریایی
-
بارنامه کردن
لغتنامه دهخدا
بارنامه کردن . [ م َ / م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )نازش و مباهات کردن : و این لافی نیست که میزنم و بارنامه ای نیست که میکنم بلکه عذری است که بسبب این تاریخ میخواهم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 567). کسری بنشست ، چنانکه رسم ملوک عجم بود و رسول را بار داد و پادش...
-
combined bill of lading, multimodal bill of lading, combined transport bill of lading, intermodal bill of lading, multimodal transport bill of lading, combicon bill, combined transport document, combidoc
بارنامۀ ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارنامهای که در آن جابهجایی کالا از شناوری به شناور دیگر یا از شناوری به دیگر انواع وسایل حمل کالا از قبیل ریلی یا جادهای قید شده است و بر خلاف بارنامۀ سراسری، مسئولیت بار در همۀ مراحل بر عهدۀ یک کارگزار است
-
house bill of lading
بارنامۀ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارنامهای که کارگزار حمل برای هریک از صاحبان کالا در یک بار گروهی صادر میکند
-
bill of lading
بارنامۀ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] برگۀ محتوی مشخصاتی مانند مبدأ و مقصد و هزینۀ حملونقل کالا که براساس قوانین و مقررات مشخصی به تأیید حملکننده و ارسالکننده از یک طرف و صاحبان کالا از طرف دیگر میرسد متـ . بارنامه
-
through bill of lading, through bill
بارنامۀ سراسری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارنامهای که در آن جابهجایی کالا از شناوری به شناور دیگر یا از شناوری به دیگر انواع وسایل حمل کالا از قبیل ریلی یا جادهای قید شده است و مسئولیت بار در هر مرحله بر عهدۀ یک کارگزار است
-
groupage bill of lading, collective bill of lading, omnibus bill of lading
بارنامۀ گروهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارنامۀ مشترک برای چند بار مختلف که شرکت حملکننده یکجا برای کارگزار صادر میکند
-
foul bill of lading, dirty bill of lading, claused bill of lading, unclean bill of lading, dirty bill
بارنامۀ توضیحدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارنامهای که در آن توضیحاتی دربارۀ عیوب کالا یا بستهبندی آن درج شده است