کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارما
لغتنامه دهخدا
بارما. [ رِم ْما ] (اِخ ) قریه ای است در جانب شرقی دجله ٔ موصل و سن بدان منسوب است و گویند: سن بارما. (معجم البلدان ). و رجوع به نزهةالقلوب چ 1331 بریل ج 3 ص 172 شود.
-
بارما
لغتنامه دهخدا
بارما. [رِم ْ ما ] (اِخ ) کوهی است میان موصل و تکریت که مانند کمربندی زمین را در بر گرفته است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). کوهی است میان تکریت و موصل و این همان کوهی است که بنام جبل حُمرَین نیز معروف است و می پندارند بر گرد گیتی محیط است . ابوزید گ...
-
جستوجو در متن
-
زاب اصغر
لغتنامه دهخدا
زاب اصغر. [ ب ِ اَ غ َ ] (اِخ ) شعبه ای از رود زاب است . حمداﷲ مستوفی آرد: از سامره تا کرخ دو فرسنگ ، از او تا جبلتا هفت فرسنگ ، از او تا سودقانیه پنج فرسنگ . از او تا بارما پنج فرسنگ ، از او تا پلی که زاب اصغر آنجا به دجله میریزد پنج فرسنگ ، از او ت...
-
ساتیدما
لغتنامه دهخدا
ساتیدما. [ دَ ] (اِخ ) سلسله ٔ جبالی است محیط بزمین که کوه بارِّما معروف به جبل حُمرین با آنچه در قرب موصل و جزیره بآن پیوسته جزو آن است . و گویند نهری است بقرب ارزن و ایاس بن قبیصة طائی به فرمان خسرو پرویز سپاه روم را در کنار آن مغلوب کرد. و نیز گفت...