کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارشکنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارشکنی
لغتنامه دهخدا
بارشکنی . [ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) خواربار یعنی خوراک اندک که قوت لایموت باشد. (آنندراج ). آذوقه ای که مخصوصاً از خارج وارد میشود. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
غیرة
لغتنامه دهخدا
غیرة. [ رَ ] (ع اِمص ) خواربار رسانیدن و سود رسانیدن . اسم مصدر از غارَ یَغیرُ. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ) خواربار. (مهذب الاسماء). بارشکنی و خواربار. (منتهی الارب ). || دیت . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). دیه . ج ، غِیَر گویند: ان لم...