کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارسجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارسجی
لغتنامه دهخدا
بارسجی . (ترکی مغولی ، اِ مرکب ) پارسچی . نگهبان بارس . مراقب یوز و ببر و پلنگ : در تربیت فرمودن کار قوشجیان و بارسجیان . (تاریخ مبارک غازانی چ 1358 انگلستان ص 165). و پیش ازین قوشچیان و پارسچیان جانور و فهد از ولایت به اولاغ می آوردند. (ایضاً ص 277)...
-
جستوجو در متن
-
پارسچی
لغتنامه دهخدا
پارسچی . (ترکی ، ص مرکب ) تربیت کننده ٔ پارس (یوز). یوزدار. رجوع به بارسجی و بارس شود.