کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علی بارانی
لغتنامه دهخدا
علی بارانی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران ، شهرستان شاه آباد واقع در 24 هزارگزی شمال باختری گهواره و یک هزار و پانصدگزی با نهر. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر، و دارای 200 تن سکنه . آب آن از سراب گردکان - لارتامین می شود. و محصول آن غلات ، حبو...
-
مرغ بارانی
لغتنامه دهخدا
مرغ بارانی . [ م ُ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پرنده ای است از راسته ٔ پابلندان دارای جثه ای متوسط و گردن و منقاری کوتاه و سری قوی بالهایش نوک تیزو پاهایش به سه انگشت منتهی می شوند زمینه ٔ پرهایش خاکستری است و در زیر گردن و گونه و برخی نقاط بالها د...
-
بارانی عجم
لغتنامه دهخدا
بارانی عجم . [ ع َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش نقده ٔ شهرستان ارومیه که در 12500 گزی شمال خاوری نقده و یک هزارگزی باختر شوسه ٔ ارومیه بمحمدیار در دره واقع است . هوایش معتدل و دارای 175 تن سکنه میباشد. آبش از نهر یادگارلو و محصولش غلات ،...
-
بارانی کرد
لغتنامه دهخدا
بارانی کرد. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه که در 13500 گزی شمال خاوری نقده در مسیر شوسه ٔ محمدیار به ارومیه در دره واقع است . هوایش معتدل و دارای 209 تن سکنه از نژاد کرد میباشد. آبش از نهر یادگارلو و محصولش غلات ، تو...
-
برق بارانی
لغتنامه دهخدا
برق بارانی . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین . سکنه ٔ آن 150 تن . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5).
-
چتر بارانی
لغتنامه دهخدا
چتر بارانی . [ چ َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چتر مخصوص محافظت از باران . چتری که برای محافظت از ریزش باران بکار برند، و بیشتر به رنگ سیاه است . چتر سیاه رنگی بزرگتر از چتر آفتابی .
-
خشن بارانی
لغتنامه دهخدا
خشن بارانی . [ خ َ ش َ ] (اِ مرکب ) جبه ای که درباران می پوشند. (ناظم الاطباء). || کلاهی که از گلیم و گیاه و نمد و جز آن که در هنگام باران شبانان و غیر آن بر سردارند. (آنندراج ). || پارچه ٔ کلفتی که شبانان پوشند. (از ناظم الاطباء). || کنایه از فلک . ...
-
چشمه بارانی
لغتنامه دهخدا
چشمه بارانی . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 13 هزارگزی جنوب کوهدشت و 13 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت واقع است . کوهستانی است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمه بارانی . محصولش غلات ، صیفی و لب...
-
ابر بارانی
دیکشنری فارسی به عربی
سحاب ممطر
-
پالتوی بارانی
دیکشنری فارسی به عربی
ماکنتوش
-
پارچه بارانی
دیکشنری فارسی به عربی
ماکنتوش
-
raindrop impact erosion
فرسایش قطرهبارانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرسایشی که براثر برخورد قطرههای باران بر سطح زمین بهصورت تشتکی مشاهده میشود
-
tropical rain forest
جنگل بارانی حارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی جنگل بارانی که در مناطق حارّهای میروید
-
temperate rain forest
جنگل بارانی معتدله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی جنگل بارانی که در مناطق معتدله میروید
-
جستوجو در متن
-
ماکنتوش
دیکشنری عربی به فارسی
پالتوي باراني , پارچه باراني