کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باذغیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باذغیس
لغتنامه دهخدا
باذغیس . (اِخ ) بادغیس . جائی آبادانست [ بخراسان ] و با نعمت بسیار و او نزدیک سیصد ده است . (حدود العالم ):سموم مرگ چون غیشه کند خشک اگر پیش شمال باذغیسم . سوزنی (از سروری ).رجوع به بادغیس ، بادخیز و قاموس الاعلام ترکی ج 2 و فرهنگ سروری و معجم البلدا...
-
جستوجو در متن
-
قارن
لغتنامه دهخدا
قارن . [ رَ ] (اِخ ) نام کسی که به سرکردگی چهل هزار تن به سال 32 هَ . ق . در خراسان خروج کرد. ابن اثیر گوید قارن گروه فراوانی از ناحیه ٔ طیسین و مردم باذِغیس و هرات و قهستان در حدود چهل هزار تن فراهم آورده و حرکت کرد. قیس حاکم آن سامان در این باره با...
-
بادغیس
لغتنامه دهخدا
بادغیس . (اِخ ) بادغیش . بادقیس . ناحیه ای است مشتمل بر قرای بسیار از اعمال هرات و اصل آن بادخیز بوده است که محل هبوب ریاح باشد. (برهان ). تبدیل بادخیز است که ناحیه ای است در خراسان مشتمل بر قرای بسیار از اعمال هرات . (آنندراج ) (انجمن آرا). نام بلوک...