کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باذبین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باذبین
لغتنامه دهخدا
باذبین . (اِخ ) قریه ٔ بزرگی است نظیر شهری در پائین واسط بر ساحل دجله که گروهی از بازرگانان توانگر و جمعی از روات علم بدان منسوبند. (از معجم البلدان ). رجوع به باذین و باذن و باذنه و الاوراق ص 196 و تجارب الامم ص 542 و الوزراء و الکتاب ص 27 شود. در ت...
-
باذبین
لغتنامه دهخدا
باذبین . (اِخ ) نام مردی که رسول حجاج بود. ثعلب درباره ٔ مردی از بنی کلاب انشاد کرد : نشدتک هل سیرک ان سرجی و سرجک فوق بغل باذبینی .و این گفته نسبت باین مرد است . (از تاج العروس ).
-
واژههای همآوا
-
بازبین
واژگان مترادف و متضاد
۱. کنترلچی ۲. مفتش، ممیز ۳. منتقد، منقد، نقاد ۴. خردهگیر عیبجو
-
بازبین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) bāzbin کسی که در راهآهن، تماشاخانه، یا جای دیگر بلیتها را بازدید و رسیدگی میکند؛ کنترلر.
-
بازبین
لغتنامه دهخدا
بازبین . (نف مرکب ) وارسی کننده . بجای کنترلر اختیار شده و آن کسی است که کالا و جنسهای تجارتی را رسیدگی کرده برابری آنها را با بارنامه تصدیق مینماید. کسی که در راه آهنها و تماشاخانه ها بلیطهای فروخته شده را بازرسی مینماید تا هر کسی مطابق ارزش بلیط در...
-
جستوجو در متن
-
باذبینی
لغتنامه دهخدا
باذبینی . (اِخ ) باذبین . شهری است زیر واسط. رجوع به باذبین و تاج العروس شود.
-
باذبینی
لغتنامه دهخدا
باذبینی . (ص نسبی ) نسبت به باذبین که نام مردی بود. رجوع به باذبین و تاج العروس شود.
-
باذین
لغتنامه دهخدا
باذین . (اِخ ) همان باذبین و باذن باشد. رجوع به باذبین و باذن و باذنه و الوزراء و الکتاب ص 27 شود.
-
باذنه
لغتنامه دهخدا
باذنه . [ ذَ ن َ ] (اِخ ) یکی از قرای خاوران (خابران ) در نواحی سرخس و منسوب بدان را باذنی گویند. (الانساب سمعانی ). و رجوع به باذن و باذبین و باذین شود.
-
باذن
لغتنامه دهخدا
باذن . [ ذَ ] (اِخ ) از قرای خاوران از اعمال سرخس است . (از معجم البلدان ). و سمعانی باذنه آورده است و گوید یکی از قرای خاوران در نواحی سرخس است .(الانساب سمعانی ). از قرای خابران از اعمال سرخس است . (مرآت البلدان ج 1 ص 164). رجوع به باذبین و باذین و...