کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باد و بود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باد و بود
معنی
(دُ) (اِمر.) 1 - مجازاً به معنای تکبر و خودبینی . 2 - هستی و لوازم آن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
باد و بود
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (اِمر.) 1 - مجازاً به معنای تکبر و خودبینی . 2 - هستی و لوازم آن .
-
باد و بود
لغتنامه دهخدا
باد و بود. [ دُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) روزگار و زمانه . حکیم سنایی فرماید : هرکه چون عیسی از شره بجهداز غم باد و بود خود برهد. سنائی (از شرح حدیقه ) (از آنندراج ).ظاهراً مرادف بود و نبود، هست و نیست ، گذشته و آینده هم باشد.
-
باد و بود
فرهنگ گنجواژه
باد و بروت.
-
واژههای مشابه
-
بَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
باديه نشين - صحرا گرد - مسافر
-
گنج باد
لغتنامه دهخدا
گنج باد. [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) گنج بادآور. گنج بادآورد. رجوع به گنج بادآورد شود.
-
گرم باد
لغتنامه دهخدا
گرم باد. [ گ َ ] (اِ مرکب ) باد گرم باشد. || مجازاً سموم .
-
wind force
نیروی باد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نیروی ناشی از باد وارد بر یک سازه یا جسم متناسب با مجذور سرعت باد
-
wind pressure, velocity pressure
فشار باد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نیروی کلی اعمالشدۀ باد بر روی یک ساختار
-
باد کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. متورم شدن، ورم کردن ۲. آماس کردن، پف کردن ۳. نفخ کردن ۴. افاده فروختن، افاده کردن، تبختر کردن، فیس کردن ۵. به فروش نرفتن، روی دستماندن، مصرف نشدن ≠ به فروش رساندن، آب کردن ۶. پرهوا کردن، دمیدن ۷. برانگیختن، تهییج کردن، تی
-
gap wind
کافباد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد قویِ ترازپایین که از مسیر تقریباً مسطح بین دو رشتهکوه یا از کافِ موجود در یک مانع کوهستانی عبور میکند
-
wind scale
مقیاس باد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← مقیاس باد زمینگَرد
-
نوش باد
لغتنامه دهخدا
نوش باد. (اِ مرکب ) نوائی از موسیقی . (رشیدی ). نام پرده ای است از نوای چکاوک . نوش باده . (جهانگیری ) (از برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
مبارک باد
فرهنگ واژههای سره
خجسته باد
-
غم باد
لغتنامه دهخدا
غم باد. [ غ َ ] (اِ مرکب ) ورم دائم در بیرون شکم که به چشم دیده شود .ظاهراً با «غم باده » یکی است . رجوع به غم باده شود.