کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باد صدوبیست روزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
wind chill
سوز باد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اثر ترکیبی باد و دما در کاهش گرمای بدن انسان
-
wind direction
سمت باد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سمتی که باد از آن سو میوزد
-
sukhovei/ suchovei
خشکباد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد خشک و گرم و غبارین در استپهای جنوبی روسیه متـ . سوخووی
-
آتش باد
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) باد گرم ، باد مسموم .
-
آس باد
فرهنگ فارسی معین
(س ِ) (اِمر.) آسی که با نیروی باد کار می کند. بادآس .
-
بش باد
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (جملة فعلیه ) در موقعی که کسی به دشمنان دین لعنت فرستند، شنوندگان می گویند: بیش باد.
-
باد آبله
فرهنگ فارسی معین
(بِ لِ) (اِمر.) آبلة هلاک کننده .
-
باد آورد
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِمر.) 1 - گیاهی است خاردار و سفید رنگ با ساقة راست و برگ های بزرگ پوشیده از تار و گل های سفید، سرخ یا بنفش . 2 - نوایی است از موسیقی .
-
باد آوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) (مص ل .) ورم کردن .
-
باد آورده
فرهنگ فارسی معین
(وَ دِ) (اِمر.) چیزی که بدون رنج به دست آمده باشد.
-
باد بودن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) هیچ بودن ، پوچ بودن .
-
باد خان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) بادخانه ، بادگیر، گذرگاه باد.
-
باد دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - از دست دادن ، از دست رفتن . 2 - در معرض باد گذاشتن .
-
باد سنجیدن
فرهنگ فارسی معین
(سَ دَ)(مص ل .)کار بیهوده کردن .
-
باد شرطه
فرهنگ فارسی معین
(دِ شُ طِ) (اِمر.) باد مساعد برای کشتیرانی .