کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادکنک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بادکنک
/bādkonak/
معنی
۱. کیسۀ کوچک پلاستیکی استوانهای یا کرویشکل که برای بازی یا تزئین آن را پر از باد میکنند.
۲. (زیستشناسی) مثانه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
balloon, bladder
-
جستوجوی دقیق
-
بادکنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bādkonak ۱. کیسۀ کوچک پلاستیکی استوانهای یا کرویشکل که برای بازی یا تزئین آن را پر از باد میکنند.۲. (زیستشناسی) مثانه.
-
بادکنک
فرهنگ فارسی معین
(کُ نَ) (اِمر.) 1 - نوعی اسباب بازی از جنس لاستیک و به شکل کیسه که آن را پر باد می کنند. 2 - کیسه ای پر از هوا در ماهیان .
-
بادکنک
لغتنامه دهخدا
بادکنک . [ ک ُ ن َ ] (اِ مرکب ) مثانه ٔ گوسفند و گاو و مانند آن که بمالند تا نازک شود و باد در آن دمند و سر آن محکم کنند بازیچه ٔ کودکان را. || شاشدان . رجوع به بادخایه شود.
-
بادکنک
دیکشنری فارسی به عربی
مثانة , منطاد
-
جستوجو در متن
-
بادبادک
واژگان مترادف و متضاد
بادکنک
-
inflators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادکنک ها
-
inflator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادکنک
-
bladdery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه، دارای مثانه یا بادکنک، شبیه مثانه یا بادکنک، بادکنکی
-
balloon vine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگور بادکنک
-
balloon sail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادبان بادکنک
-
balloon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالون، بادکنک، با بالون پرواز کردن
-
balloons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالن ها، بالون، بادکنک، با بالون پرواز کردن
-
air bladder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه هوا، بادکنک، مثانهء هوا
-
aneurysm
رگبرآمدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تورم بادکنکمانندی در دیوارۀ رگ یا قلب