کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادوام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بادوام
/bādavām/
معنی
۱. پایدار؛ استوار؛ محکم.
۲. ویژگی آنچه زود فرسوده و نابود نشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پایدار، پاینده، دیرپا، مستدام ≠ بیدوام
۲. محکم
برابر فارسی
دیرنده
دیکشنری
enduring, long-lasting
-
جستوجوی دقیق
-
بادوام
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایدار، پاینده، دیرپا، مستدام ≠ بیدوام ۲. محکم
-
بادوام
فرهنگ واژههای سره
دیرنده
-
بادوام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bādavām ۱. پایدار؛ استوار؛ محکم.۲. ویژگی آنچه زود فرسوده و نابود نشود.
-
بادوام
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) محکم ، استوار.
-
بادوام
لغتنامه دهخدا
بادوام . [ دَ ] (ص مرکب ) پایدارو استوار و ثابت . (ناظم الاطباء). رجوع به با شود.
-
بادوام
دیکشنری فارسی به عربی
جري , ديمومة , شجرة دائمة الخضرة , قابل للتحمل , قاسي
-
جستوجو در متن
-
durable goods
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالاهای بادوام، کالای بادوام یا فاسد نشدنی، کالاهای دیرپای
-
inflatable cushion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالشتک بادوام
-
قیاق
لهجه و گویش تهرانی
نوعی علف بادوام
-
دیرپا
واژگان مترادف و متضاد
بادوام، جاوید، دیرزی ≠ بیدوام
-
دیرپای
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) پایدار، بادوام .
-
consumer durables
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالای مصرفی بادوام طولانی
-
قابل للتحمل
دیکشنری عربی به فارسی
تحمل پذير , بادوام
-
دیرپا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹دیرپای› dirpā دیرپاینده؛ پایدار؛ بادوام.