کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادنجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بادنجان بیک
لغتنامه دهخدا
بادنجان بیک . [ دَ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) یکی از امرا و ارکان دولت بابری (ظهیرالدین محمد). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 524 شود.
-
Solanum nigrum
بادنجان تاجریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای بادنجان به شکل گیاه علفی یکساله به ارتفاع 15 تا 60 سانتیمتر با برگهای تخممرغیـ بیضوی با گلآذین خوشهای یا دیهیمی و دارای تا 10 گل سفید به طول 5 تا 10 میلیمتر و میوۀ سِتِۀ کروی و سیاه به قطر 8 تا 10 میلیمتر متـ . تاجر...
-
Solanales
بادنجانسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] راستهای از دولپهایهای پیوستهگلبرگ با تیرههای متعدد
-
بادنجان رومی
واژهنامه آزاد
گوجه فرنگی در فارسی افغانستان
-
کشک و بادنجان
لغتنامه دهخدا
کشک و بادنجان . [ ک َ ک ُ دِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کشک بادنجان .خوراکی است که از کشک آب کرده و بادنجان پخته فراهم آورند. کشکه بادنجان . (یادداشت مؤلف ) : بصورت پیش نانم من بدل با حضرت بریان بظاهر یار بورانی بجان با کشک و بادنجان .بسحاق اطعمه .
-
جستوجو در متن
-
باذنجان
دیکشنری عربی به فارسی
بادنجان
-
بادمجون
لهجه و گویش بختیاری
bâdomjun بادنجان.
-
بادنجانه
لغتنامه دهخدا
بادنجانه . [ دَ / دِ جا ن َ / ن ِ ] (اِ) باذنجانه . پادنگان . باتنگان . بادنجان . لهجه ای است در بادنجان . رجوع به بادنجان شود.
-
بادلجان
لغتنامه دهخدا
بادلجان . [ دِ ] (اِ) بادنجان . (ناظم الاطباء). رجوع به بادنجان شود.
-
بادمجان
لغتنامه دهخدا
بادمجان . [ دِ ] (اِ) در تداول عامه ، بادنجان . رجوع به بادنجان شود.
-
لیته
لغتنامه دهخدا
لیته . [ت َ / ت ِ ] (اِ) پخته و سپس کوفته . ترشی بادنجان پخته و سپس کوفته . ترشی است که از بادنجان پخته ٔ کوفته و سرکه میسازند. لیته ترشی . لیته ٔ بادنجان . ترشیی که از بادنجان پخته و له کرده و پاره ای ابزارها کنند.
-
تاجریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] ← بادنجان تاجریزی
-
eggplant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادمجان، بادنجان
-
eggplants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادمجان، بادنجان
-
کژپرک
واژهنامه آزاد
بادمجان، بادنجان.