کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادلیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادلیان
لغتنامه دهخدا
بادلیان . (اِخ ) بادلیِن (کتابخانه ٔ...). نام کتابخانه ٔ معروفی است در اکسفرد (انگلستان ) که توسط سر تامس بادلی در 1595 م . بنیادنهاده و در 1602 افتتاح شد و آن دارای نسخ بسیار قدیم و معتبر است و اته دانشمند بنام آلمانی فهرستی برای آن تألیف کرده است ...
-
جستوجو در متن
-
ربیعبن احمد
لغتنامه دهخدا
ربیعبن احمد. [ رَ ع ِ ن ِ اَ م َ ] (اِخ ) اخوینی بخاری ، مکنی به ابوبکر. او شاگرد ابوالقاسم مقانعی و ابوالقاسم شاگرد امام محمدبن زکریای رازی بود. وی را تألیفی است در طب بزبان فارسی بنام «هدایةالمتعلمین » که نسخه ٔ نفیس کهن آن در کتابخانه ٔ بادلیان و...
-
ثعالبی
لغتنامه دهخدا
ثعالبی . [ ث َ ل ِ ] (اِخ ) ابومنصور الحسین بن محمدالمرغنی (از مرغن غور افغانستان ) او مورخی اسلامی است که از شرح حال وی جز اینکه او تألیف خویش موسوم به غررالسیر را به امیر نصر (متوفی بسال 412 هَ . ق .)برادر محمود غزنوی اهداء کرده چیز دیگر نمیدانیم ...
-
هرمان اته
لغتنامه دهخدا
هرمان اته . [ هَِ اِ ت ِ ] (اِخ ) خاورشناس نامی آلمانی . در 13 فوریه 1844 م . در اشترالزوند به دنیا آمد و در دانشگاههای گرایتزوالد و لیپزیک در شعبه ٔ زبانشناسی تحصیل کرد و به سال 1865 موفق به اخذ درجه ٔدکتری شد. مطالعات خود را درباره ٔ زبان و ادبیات ...
-
دخویه
لغتنامه دهخدا
دخویه . [ دِ خ ُ ی ِ ] (اِخ ) (میخائیل یان ) (1836 - 1909 م .) مستشرق معروف هلندی . وی از جوانی وقت خود را وقف تحصیل زبانهای شرقی کرد و تحت هدایت دزی و جوینبول مخصوصاً در زبان عربی متبحر شد و در 1860 در لیدن باخذ درجه ٔ دکتری نایل آمد سپس یکسال در دا...
-
ساز
لغتنامه دهخدا
ساز. (اِ) آلت موسیقی . آنچه که نوازند مانند چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و قانون و امثال آن . (از برهان ). نی و چنگ و هر چه بنوازند.(رشیدی ). چنگ . (شعوری ). آنچه میزنند مثل رباب و بربط و چغانه و امثال آن . (شرفنامه ٔ منیری ). چیزی که مطربان نوازن...