کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادله دوزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادله دوزی
لغتنامه دهخدا
بادله دوزی . [ دِ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) یراق بادله به جامه دوختن . یراق دار کردن جامه .
-
واژههای مشابه
-
بادلة
لغتنامه دهخدا
بادلة. [ دِ ل َ ] (ع اِ) گوشت میان بغل وآن ِ پستان . ج ، بادل . (مهذب الاسماء). گوشت پاره ای است مابین بغل و بن پستان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به بادل شود. (ناظم الاطباء). || گوشت درون ران . (از تاج العروس ). و رجوع به بَأدِلة شود.
-
بأدلة
لغتنامه دهخدا
بأدلة. [ب َءْ دَ ل َ ] (ع اِ) رفتاری است شتاب . (منتهی الارب ). || گوشت میان بغل و بن پستان . گوشت پستان . ج ، بآدِل . (منتهی الارب ). و رجوع به بأزلة شود.
-
بادله دره
لغتنامه دهخدا
بادله دره . [ دِ ل ِ دَ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری که در 39هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و 3هزارگزی جنوب رودخانه ٔ نکا واقعست . سرزمینی است کوهستانی دارای جنگل با هوائی معتدل مرطوب . دارای 50 تن سکنه میباشد که به له...
-
بادله دوز
لغتنامه دهخدا
بادله دوز. [ دِ ل َ / ل ِ] (نف مرکب ) آنکه با تار نقره (بادله ) لباس دوزد.
-
بادله کوه
لغتنامه دهخدا
بادله کوه . [ دِ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه سورتجی بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری . در 36هزارگزی خاور کیاسرقرار دارد. منطقه ای است کوهستانی سردسیر با 640 تن سکنه که بلهجه ٔ مازندرانی تکلم میکنند. آبش از چشمه سار و محصولش غلات و ارزن و شغل مر...