کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادرنگبو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادرنگبو
لغتنامه دهخدا
بادرنگبو. [ رَ ] (اِ مرکب ) بادرنگبویه . گیاهی معطر و در خواص شبیه به نعناع . (ناظم الاطباء). علفی است که معرب آن بادرنجبویه است . (شعوری ج 1 ورق 188).
-
جستوجو در متن
-
بارنگو
لغتنامه دهخدا
بارنگو. [ رَ ] (اِمرکب ) بالنگو. (ناظم الاطباء). مخفف بادرنگبو است .
-
بارنگ بوی
لغتنامه دهخدا
بارنگ بوی . [ رَ ](اِ مرکب ) همان بادرنگبو باشد. (دِمزن ). بادروج . حوک . باذروج . بادرنگبوی . بادرنجبویه . (ناظم الاطباء).
-
بارمبو
لغتنامه دهخدا
بارمبو. [ رَ ] (اِ) بارنبو. بارنبوی ریحان . (آنندراج ).قسمی از ریحان . (ناظم الاطباء) (دِمزن : بارنبوی ). بادرنگبو(؟) (دِمزن ). رجوع به بارنبو و بارنبوی شود.
-
باردو
لغتنامه دهخدا
باردو. [ رِ ] (اِ) چوبی را گویندکه در زیر درخت میوه دار گذارند تا از سنگینی میوه نکشند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). چوبی که در زیر درخت میوه دار برپا دارند تا بر آن تکیه کرده و نشکند. (ناظم الاطباء). دِعْمه . (السامی فی الاسامی ) (منتهی الارب )....