کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باددم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باددم
/bāddam/
معنی
۱. بادانبان؛ انبان باد.
۲. دمۀ آهنگران؛ دم؛ دمه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
باددم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāddam ۱. بادانبان؛ انبان باد.۲. دمۀ آهنگران؛ دم؛ دمه.
-
باددم
لغتنامه دهخدا
باددم . [ دَ ] یا [ دِ دَ ] (ص مرکب ) کنایه از کسی است که خود را پر از باد نخوت و غرور کند و متکبر و متجبر نشیند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || بعضی از افاضل به اضافه بمعنی دمه ٔ آهنگران نوشته اند به استناد این بیت حکیم فردوسی : بدانگاه با کیله ٔ باددم...
-
جستوجو در متن
-
باددژم
لغتنامه دهخدا
باددژم . [ بادْ، دُ ژَ ] (اِ مرکب ) ناخوشی که بسبب برخورد باد ببدن عارض شود. (ناظم الاطباء) : بود ز باددم حادثه چو نای انبان وجود خصم تو پیوسته پر زباددژم .علی خراسانی (از آنندراج ).