کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باختر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
Occident
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حوادث، غرب، باختر، اروپا
-
westered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرق شدن، بسوی باختر رفتن
-
واختر
لغتنامه دهخدا
واختر. [ ت َ ] (اِ) باختر و مشرق . (ناظم الاطباء). بر وزن و معنی باختر. (آنندراج ).
-
باختروس
لغتنامه دهخدا
باختروس . [ ت َ ] (اِخ ) نام رودیست که از شهر باختر میگذرد و ایالت و شهر باختر نام خود را ازین رود گرفته اند. (ایران باستان ص 1693).
-
باختریش
لغتنامه دهخدا
باختریش . [ ت َ ] (اِخ ) باختر. بلخ . رجوع به باختر شود. (ایران باستان ص 1452).
-
westerners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غربی ها، باختری، وابسته به مغرب یا باختر
-
غربي
دیکشنری عربی به فارسی
باختري , غربي , وابسته به مغرب يا باختر
-
شرق
واژگان مترادف و متضاد
خاور، خاورزمین، شروق، مشرق، نیمروز ≠ باختر، غرب
-
بابل
واژگان مترادف و متضاد
باختر، مغرب، غرب ≠ خاور، شرق، مشرق
-
اباختر
لغتنامه دهخدا
اباختر. [ اَ ت َ ] (اِ) باختر. مغرب . || شمال .
-
فروشدنگاه
فرهنگ فارسی معین
(فُ شُ دَ) (اِمر.) باختر، محل غروب .
-
westwards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرب، بطرف مغرب، بسوی باختر، در جهت مغرب
-
غرب
دیکشنری عربی به فارسی
باختر , غرب , مغرب , مغرب زمين , اروپا , باختري
-
western
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غربی، باختری، مغربی، وابسته به مغرب یا باختر
-
مغرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] maqreb جای فروشدن آفتاب؛ مکان غروب کردن آفتاب؛ باختر.