کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باخ
لغتنامه دهخدا
باخ . (اِ) بمعنی راه باشد که عربان طریق گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تاریک . (فرهنگ ضیاء). || شعوری بمعنی زیبایی و حسن و جمال گرفته و بیت ذیل را از ابوالمعالی شاهد آورده است : نکردی چرا عاشقان دل فراخ خدا آفریده ترا حسن و باخ (؟) || ...
-
باخ
لغتنامه دهخدا
باخ . (اِخ ) یوهان سباستین (1685 - 1750). باخ ، نام خانواده ای آلمانی است که در هنر موسیقی شهرت بسزائی داشتند و مشهورترین آنان یوهان سباستین میباشد که آثار موسیقی مذهبی او مورد توجه اهل فن است . وی بسال 1685 م . در روز 21 مارس در شهر آیزناخ متولد شد....
-
باخ
لغتنامه دهخدا
باخ . (اِخ ) در حدودالعالم (چ تهران ص 62) آمده : «سکیمشت » ناحیتی است که اندر وی کشت و غله بسیار است و از پس این سکیمشت پادشاییست خرد اندر شکستگیها و کوهها،آنرا یون خوانند، و دهقان او را باخ خوانند و قوتش از امیر ختلان است ». در فهرست «انواع الملوک »...
-
واژههای مشابه
-
اسشن باخ
لغتنامه دهخدا
اسشن باخ . [ اِ شِم ْ ] (اِخ ) ولفرام د. شاعر آلمانی . مولد اسشن باخ (باویر). وی گوینده ٔ منظومه های حماسی (پارزیوال ) یا غنائی است (1170-1220 م .).
-
اشن باخ
لغتنامه دهخدا
اشن باخ .[ اِ ش ِ ] (اِخ ) (1170 -1220 م .) ولفرام . شاعر آلمانی که در باویر متولد شد و اشعاری حماسی بسرود.
-
منشن گلات باخ
لغتنامه دهخدا
منشن گلات باخ . [ م ُ ش ِ ] (اِخ ) شهری در آلمان غربی و در مغرب دوسلدرف واقع است و 156700 تن سکنه و صنایع ذوب فلزات دارد. (از لاروس ).
-
جستوجو در متن
-
bach
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باخ، مجرد و عزب زندگی کردن
-
John Bach McMaster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جان باخ McMaster
-
ژهانو
لغتنامه دهخدا
ژهانو. [ ژُ ن ُ ] (اِخ ) تونی . برادر آلفرد، متولد در افن باخ . او نیز مصور بود (1803 - 1852 م .).
-
ژهانو
لغتنامه دهخدا
ژهانو. [ ژُ ن ُ ] (اِخ ) آلفرد. نام نقاش فرانسوی ، متولد در اُفن باخ (هس ) بسال 1800 و متوفی بسال 1837 م .
-
لیگنیتس
لغتنامه دهخدا
لیگنیتس . (اِخ ) نام شهری از پروس (سیلزی ) نزدیک کاتس باخ . دارای 70000 تن سکنه . آنجا فردریک کبیر در 1760 بر اتریشیان پیروزی یافت .
-
ارزبرژه
لغتنامه دهخدا
ارزبرژه . [ اِ ب ِ ژِ ] (اِخ ) ماتیاس . سیاستمدار آلمانی متولد به بوتِن هاوزِن . وی در گریس باخ کشته شد. (1875-1921 م .).
-
والی محمد
لغتنامه دهخدا
والی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دومین ازامرای خانی یا هشترخانی ، او یکی از هفت حکمران باخ بود و پس از باقی محمد در 1014 امارت تمام بخارا یافت و تا سال 1017 حکم راند. (یادداشت مرحوم دهخدا).