کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باحث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باحث
/bāhes/
معنی
۱. بحثکننده.
۲. کاونده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
باحث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] bāhes ۱. بحثکننده.۲. کاونده.
-
باحث
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِفا.) بحث کننده ، جوینده .
-
باحث
لغتنامه دهخدا
باحث . [ ح ِ ] (ع ص ) کاونده ٔ زمین و کاونده ٔ سخن . (غیاث ). بحث کننده . کاونده . تفتیش کننده . پژوهنده .- امثال : کالباحث عن الشفره . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء).کالباحث عن حتفه بظلفه . رجوع بفرائدالادب در آخر المنجد شود.
-
جستوجو در متن
-
باحثة
لغتنامه دهخدا
باحثة. [ ح ِ ث َ ] (ع ص ) تأنیث باحث . رجوع به باحث شود.
-
عبیدا
لغتنامه دهخدا
عبیدا. [ ع ُ ب َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن جبرائیل بن عبیداﷲبن بختیشوع . طبیب باحث و از مردم میافارقین است . از تصنیفات او است مناقب الاطباء. الروضة فی الطب . التواصل الی حفظ التناسل . طبایع الحیوان و خواصها و منافع اعضائها. الخاص فی علم الخواص .وی به س...
-
بحوث
لغتنامه دهخدا
بحوث .[ ب َ ] (ع ص ، اِ) شتری که به دست خود خاک کاویده پس خود اندازد. (منتهی الارب ). باحث . || بسیار بحث کننده ، تذکیر و تأنیث در آن یکسان است . (منتهی الارب ). سخت کاونده . و مذکر و مؤنث در آن یکی است . (منتهی الارب ). || (اِخ ) نام سوره ٔ توبه و...
-
عبدالقادر
لغتنامه دهخدا
عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالقادربن محمد الانصاری الجزیری . وی فاضل و باحث و از مردم مصر بود. از تألیفات اوست : درر الفوائد المنتظمة. فی اخبار الحاج و طریق مکة المعظمة. خلاصة الذهب فی فضل العرب . عمدة الصفوة فی حل القسوة. مجموع...
-
عبدالقادر
لغتنامه دهخدا
عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن شیخ بن عبداﷲبن شیخ بن عبداﷲ العیدروس . وی مورخ و باحث و از مردم یمن بود. در حضرموت سکونت جست . سپس به احمدآبادهند رفت . مولد او به سال 978 هَ . ق . است و به سال 1038 هَ . ق . به احمدآباد درگذشت . از تألیفات اوس...
-
اختلاج
لغتنامه دهخدا
اختلاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) (علم الَ ....) و هو من فروع علم الفراسة. قال المولی ابوالخیر هو علم باحث عن کیفیة دلالة اختلاج اعضاء الانسان من الرأس الی القدم علی الاحوال التی ستقع علیه و احواله و نفعه و الغرض منه ظاهر لکنه علم لایعتمد علیه لضعف دلالته...
-
اختیارات
لغتنامه دهخدا
اختیارات . [اِ ] (ع اِ) (علم ...) مؤلف کشف الظنون آرد: فهو علم باحث عن احکام کل وقت و زمان من الخیر والشر و اوقات یجب الاحتراز فیها عن ابتداءالامور و اوقات یستحب فیها مباشرةالامور و اوقات یکون مباشرةالامور فیها بین بین ثم کل وقت له نسبة خاصة ببعض ال...
-
پژوهنده
لغتنامه دهخدا
پژوهنده . [ پ ِ / پ َ هََ دَ / دِ ] (نف ) پژوهش کننده . جوینده . جستجوکننده . بازجست کننده . فاحص . باحث . متتبّع. محقق . مستفسر. متجسس : پژوهنده ٔ نامه ٔ باستان که از مرزبانان زند داستان . فردوسی .دگر گفت کز گردش آسمان پژوهنده مردم شود بدگمان . فردو...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الحسین بن محمدبن الحسین بن احمدبن محمدبن عزیزبن الحسین بن ابی جعفر محمد الاطروش بن علی بن الحسین بن علی بن محمد الدیباج بن جعفر الصادق (ع ) (عزیزالدین ، ابوطالب ) العلوی المروزی النسابة. یاقوت در معجم الادباء گوید: وی بحق ...
-
حکیم
لغتنامه دهخدا
حکیم . [ ح َ ] (ع ص ، اِ)دانا. (غیاث ). فرزانه . (مفاتیح العلوم ) (فرهنگ اسدی ). فرزان . خردپژوه . داننده . خردمند. دانشمند. || درست کار. (مهذب الاسماء) (السامی ) (زوزنی ). کننده ٔ کارهای سزاوار. || درست گفتار. (دهار)(السامی ) (مهذب الاسماء). || راست...
-
لغت
لغتنامه دهخدا
لغت . [ ل ُ غ َ ] (ع اِ) (از یونانی لگس ) لغة. آوازها که مردمان برای نمودن اغراض از مخرجهای دهان و حلق برآرند. اصواتی که هر قوم بدان از اغراض خویش تعبیر کند. (ابن جنی ). هر لفظی که برای معنائی نهاده است . (ابن حاجب ). کلام . نطق . کل لفظ وُضع لمعنی ....