کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باتوته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باتوته
لغتنامه دهخدا
باتوته . [ تو ت َ / ت ِ ] (اِ) کوزه ٔ پر از آب . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بالاور. رجوع به بابوته شود.
-
جستوجو در متن
-
بابوته
لغتنامه دهخدا
بابوته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) کوزه ٔ پرآب را گویند، و باین معنی باتوته هم آمده است . (برهان ). کوزه ٔ پرآب را گویند. باتوته و بابوجه نیز دیده شده . (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
باتونه
لغتنامه دهخدا
باتونه . [ن ِ ] (اِ) کوزه ٔ پر از آب که باتوته و بابوته نیز گفته اند. (ناظم الاطباء). بالادر. (جهانگیری ) (شعوری ).
-
بالاور
لغتنامه دهخدا
بالاور. [ وَ ] (اِ) کوزه ٔ آب را گویند. (انجمن آرای ناصری ). کوزه ٔ پر از آب باشد که باتوته و بابوته نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کوزه ٔ پرآب . (برهان قاطع). ظرف پر از آب . (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 161).