کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باتلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باتلاق
/bātlāq/
معنی
زمین پرگلولای که عبور از آن دشوار است؛ آبگند؛ لجنزار؛ مرداب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
باطلاق، گنداب، مرداب، منجلاب ≠ دریاچه
دیکشنری
fen, marsh, mire, morass, muck, quagmire, slough, swamp, wetland
-
جستوجوی دقیق
-
باتلاق
واژگان مترادف و متضاد
باطلاق، گنداب، مرداب، منجلاب ≠ دریاچه
-
باتلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] bātlāq زمین پرگلولای که عبور از آن دشوار است؛ آبگند؛ لجنزار؛ مرداب.
-
باتلاق
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) = باطلاق : پهنة زمینی که به علت نداشتن راه زه کشی ، رطوبت در آن اشباع شده ، به حالت سست و اسفنجی در آمده ، گاه تمام یا بخشی از آن را آب فراگرفته ، یا گیاهانی بر آن روییده است .
-
باتلاق
لغتنامه دهخدا
باتلاق . (ترکی ، اِ) کلمه ٔ ترکیست ، بمعنی زمینی که آب بسیار همیشه آنرا گلناک دارد بدان حد که پای یا تن آدمی و ستور در آن فروشود. لجن زار. مرداب . زمین پر گل و لای که عبور کاروان از آن مشکل بود. (ناظم الاطباء). رجوع به باطلاق شود.
-
swamp
باتلاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] 1. قطعه زمینی که دارای خاک اسیدی یا قلیایی ضعیف و پوشیده از آب کمعمق و گیاهان کوتاه و چوبی است 2. تالابی غالباً پوشیده از درختان و درختچهها که بهطور متناوب غرقاب میشود
-
واژههای مشابه
-
tidal swamp
باتلاق کشندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] باتلاقی در مناطق کشندی
-
fresh water swamp
باتلاق آب شیرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] باتلاقی که منبع آن آب شیرین است
-
واژههای همآوا
-
باطلاق
واژگان مترادف و متضاد
باتلاق، گنداب، مرداب، منجلاب، سیاهآب ≠ دریاچه
-
باطلاق
لغتنامه دهخدا
باطلاق . (اِخ ) دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه که در 20 هزارگزی خاوربخش و 16 هزارگزی شوسه ٔ میانه به خلخال واقع است . ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 81 تن سکنه و آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و نخود و عدس و...
-
باطلاق
لغتنامه دهخدا
باطلاق . (ترکی ، اِ) باتلاق . زمینی با آبی راکد که پای درآن فرو رود. (یادداشت مؤلف ). گِلزار. لجن زار. خلاب .زمینی یا شوره زاری سخت گلناک و سست بسبب ایستادن آب در آن که اجسام بر آن قرار نتوانند گرفت و فروروند. || اجمه . (ج ، آجام ). (یادداشت مؤلف )...
-
جستوجو در متن
-
bable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باتلاق
-
underfortified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر باتلاق