کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باتره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باتره
/bātare/
معنی
نوعی ساز از خانوادۀ سازهای کوبهای و شبیه دف.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
باتره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] bātare نوعی ساز از خانوادۀ سازهای کوبهای و شبیه دف.
-
باتره
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ) ( اِ.) دف ، دایره .
-
باتره
لغتنامه دهخدا
باتره . [ ت َ رَ / رِ ] (اِ) دف و دایره را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (شعوری ) : خوابت همی ببرد من انگشت از آن زدم پیش تو بر کناره ٔ خوشبانگ باتره .ناصرخسرو.
-
جستوجو در متن
-
دایره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دائرَة، جمع: دوائر] dāy(')ere ۱. (ریاضی) شکل مسطح گردی که همۀ نقاط آن از مرکز به یک فاصله باشند.۲. خط گرد که دور چیزی را احاطه کرده باشد؛ پرهون.۳. چنبر؛ حلقه.۴. (موسیقی) از آلات موسیقی ضربی بهصورت چنبری چوبی که در یک طرف آن پوست ناز...
-
کناره
لغتنامه دهخدا
کناره . [ ک َ / ک ِ رَ / رِ ] (اِ) کنار هر چیز. (برهان ). به معنی کنار و مرادف آن است که به معنی گوشه وکنج است . (آنندراج ). برابر با کرانه . پهلوی «کنارک » ، اوستائی «کرنه ». (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). حاشیه . (زمخشری ). گوشه . (فرهنگ فارسی معین ) ...
-
دایره
لغتنامه دهخدا
دایره . [ ی ِ رَ ] (ع ص ) دایرة. مؤنث دایر. دائرة. دورزننده . گردنده . || (اِ) دائرة. در اصطلاح هندسه شکلی باشد مسطح و مدور و خطی گرد وی درگرفته ، و در اندرون نقطه ای بمرکز، نقطه ای چنانکه خطهای مستقیم که از نقطه به محیط کشی همچند یکدیگر باشد و آن ن...
-
ساز
لغتنامه دهخدا
ساز. (اِ) آلت موسیقی . آنچه که نوازند مانند چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و قانون و امثال آن . (از برهان ). نی و چنگ و هر چه بنوازند.(رشیدی ). چنگ . (شعوری ). آنچه میزنند مثل رباب و بربط و چغانه و امثال آن . (شرفنامه ٔ منیری ). چیزی که مطربان نوازن...