کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باتا
لغتنامه دهخدا
باتا. (اِ) گیشدر. و باتا در پنجاب متداول است . رجوع به گیشدر شود.
-
باتا
لغتنامه دهخدا
باتا. (اِخ ) نام یکی از دو کودک روستائی که از دسیسه ٔ اونک خان بر قتل چنگیزخان آگاه شد و به اطلاع وی رسانید. صاحب حبیب السیر آرد: اونک خان خاطر بر آن قرار داد که سحرگاهی که چنگیزخان در خواب غفلت باشد بر سرش تازد و مهم او را بر طبق دلخواه حُسّاد بسازد...
-
جستوجو در متن
-
گیشدر
لغتنامه دهخدا
گیشدر. [ دَ ] (اِ) نام درختچه ای است که در نواحی گرمسیر ایران از کازرون تا بندرعباس وجود دارد. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 64). اُم . اُم ّ. و در پنجاب باتا نامیده میشود. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 122).
-
هفت سبع
لغتنامه دهخدا
هفت سبع. [هََ س ُ ] (اِخ ) مراد از هفت حصه ٔ قرآن مجید که آن را هفت منزل گویند به جهت آنکه قاریان سلف در یک هفته ختم قرآن مجید مقرر نموده اند... (غیاث ) : انگار که هفت سبع خواندی یا هفت هزار سال ماندی . نظامی .زین سحر سحرگهی که دانم مجموعه ٔ هفت سبع ...
-
اجل
لغتنامه دهخدا
اجل . [ ] (اِخ ) علی بن منصور. یاقوت در معجم الادبا آرد: علی بن منصوربن عبیداﷲ الخطیبی المعروف بالأجل اللغوی مکنی به ابوعلی . اصل وی از اصفهان و مولد و منشاء او بغداد است . او عالم فاضل لغوی و فقیه و کاتب و به نظامیه مقیم بود و نزد ابن العصار و ابوا...
-
طلحة
لغتنامه دهخدا
طلحة. [ طَ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خلف بن السعد خزاعی . طلحةالطلحات و از بخشندگان بنام عرب در دوران اسلامی است . پدرش عبداﷲبن خلف مکنی به ابوطلحة در دیوان بصره شغل کاتبی عمروبن عثمان داشت و به روز جمل با عائشه بود و کشته شد. زرکلی در الاعلام گوید: ط...
-
ش
لغتنامه دهخدا
ش . (حرف ) حرف شانزدهم از الفبای فارسی و سیزدهم از حروف هجای عرب و بیست و یکم از حروف ابجد و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد شانزده است و به حساب جُمَّل آن را به سیصد دارند. نام آن در فارسی و عربی شین است . در تهجی عبرانی که اصل تهجّی عربی است نام این ح...