کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابک خرم دین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بابک خرم دین
لغتنامه دهخدا
بابک خرم دین . یا خرمی [ ب َ ک ِ خ ُ ر رَ ](اِخ ) ابن الندیم در الفهرست آرد: واقدبن عمرو تمیمی که تاریخ بابک کرده است گوید: پدر بابک روغنگری از مردم مدائن بود وقتی جلای وطن کرده به ثغر آذربایجان شد و در روستای میمذ به ده بلال آباد مسکن گزید بر پشت رو...
-
واژههای مشابه
-
فتق بابک
لغتنامه دهخدا
فتق بابک . [ ف َ ت َ ق ِ ب َ] (اِخ ) فاتک . فدیک . نام پدر مانی . (ابن الندیم ). این اسم بصورت فاتق ، فایق بن مایان (یا مامان ) و فتق بابک بن ابی برزام آمده است . رجوع به فاتک و فدیک شود.
-
ابن بابک
لغتنامه دهخدا
ابن بابک . [ اِ ن ُ ب َ ] (اِخ )عبدالصمدبن منصوربن حسن بن بابک . وفات 410 هَ .ق . شاعر معروف به زبان عربی . او اصلاً ایرانی بوده و بسیاری از رؤسا را مدح گفته و چون نزد صاحب بن عباد آمد صاحب از او پرسید توئی ؟ ابن بابک در جواب گفت انا ابن بابِک ، یعن...
-
شاه بابک
لغتنامه دهخدا
شاه بابک . [ ب َ ] (اِ مرکب )برنوف . (تذکره ٔ انطاکی ) (تاج العروس ). آن گیاهی است که در مصر بسیار باشد طلای عصاره ٔ آن در محلول نیلنج بر مفاصل کودکان و نیز نوشیدن یک درهم از آن در شیر مادر نافع صرع است و بوییدن برگ آن دافع زکام و سدهای دماغ و نافع ا...
-
اردشیر بابک
لغتنامه دهخدا
اردشیر بابک . [ اَ دَ / دِ رِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به اردشیر بابکان شود.
-
بابک نژاد
لغتنامه دهخدا
بابک نژاد. [ ب َ ن ِ] (ص مرکب ) منسوب به نژاد بابک . بابکی : که هرکس که هستیم بابک نژادبدیدار چهر تو گشتیم شاد.فردوسی .
-
بابک بر ابلق زدن
لغتنامه دهخدا
بابک بر ابلق زدن .[ ب َ ب َ اَ ل َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بابک بر ابلق زند،مؤلف آنندراج آرد: یعنی زمانه زجرکند ومحو سازد.
-
جستوجو در متن
-
خرم دین
لغتنامه دهخدا
خرم دین . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام عقیدتی بوده است که بابک بر آن بوده . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به بابک خرم دین شود : بعد از آن حوشب دعوی نبوت کرد. چنان نمود که شریعت عقوبت است و راه خرم دینی آشکار کرد. (کتاب النقض ص 329).
-
خرم
لغتنامه دهخدا
خرم . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام روستائیست به جنب اردبیل . (معجم البلدان ). مولد بابک خرم دین در این قریه اتفاق افتاد و خرمیه اصحاب بابک منسوب به این ناحیه می باشند. در منتهی الارب این ده از دههای فارس آمده است ولی صحیح قول یاقوت در مرآت البلدان می باشد...
-
افشین
فرهنگ نامها
(تلفظ: afšin) (در اعلام) نام سردار ایرانی که بابک خرم دین را دستگیر کرد ؛ (در اعلام) لقب عام پادشاهان اسروشنه.
-
جاویدان
لغتنامه دهخدا
جاویدان . (اِخ ) ابن سهرک . وی از مؤسسین اولیه ٔ خرمیان است که بعدهابه خرم دینان شهرت یافته اند بوده و مخدوم بابک خرمی است و بکوه بذ مقام داشت و در امر ریاست خرمیان با ابوعمران جدال کرد و عاقبت ابوعمران را بکشت و بیوه ٔ او بحیله بابک را که خادم شوهر...
-
ابرشتویم
لغتنامه دهخدا
ابرشتویم . [ اَ رَ ت َ ] (اِخ ) نام کوهی است به بذ، در زمین برقان از نواحی آذربایجان ، و بابک خرم دین بدانجا پناه جست . (مراصدالاطلاع ).
-
خرم دینان
لغتنامه دهخدا
خرم دینان . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) گروهی که عقیده ٔ خرم دینی داشتند. رجوع به بابک خرم دین و حبیب السیر چ 1 تهران ص 423 و تاریخ سیستان ص 129 و ص 193 و 198 تاریخ اسلام تألیف فیاض شود.