کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باباآدم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باباآدم
/bābā'ādam/
معنی
گیاهی پایا از خانوادۀ کاسنی با برگهای پهن و گلهای کروی که در طب قدیم مصرف دارویی داشته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
باباآدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] (زیستشناسی) bābā'ādam گیاهی پایا از خانوادۀ کاسنی با برگهای پهن و گلهای کروی که در طب قدیم مصرف دارویی داشته.
-
باباآدم
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) گیاه علفی پایا از تیرة مرکبان با برگ های پهن .
-
باباآدم
لغتنامه دهخدا
باباآدم . [ دَ ] (اِ مرکب ) (ریشه ٔ...) گیاهی است با برگی سخت پهن و سطبر. آراقیطون . ارقیطون . مندوس . || نوع دیگر آن غیردیواری و غیر ریشه ٔ بابا آدم است که آنرا قلقاس گویند. || نوع دیگرآن دیواری است و برگهای آن با ریشه هائی که داردبه دیوار می چسبد و...
-
باباآدم
لغتنامه دهخدا
باباآدم . [ دَ ] (اِخ ) آدم ابوالبشر.- امثال :سال بابا آدم را داشتن ؛ سخت پیر بودن .
-
واژههای مشابه
-
سیب باباآدم
لغتنامه دهخدا
سیب باباآدم . [ ب ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مهره ٔ حلقوم که در گلوی کودکان مراهق برآید و به تازی قردوحه نامند. (از ناظم الاطباء). در کتاب کالبدشناسی هنری تألیف کیهانی ص 188 سیب آدم ضبط شده است .
-
واژههای همآوا
-
بابا آدم
لهجه و گویش تهرانی
حضرت آدم
-
جستوجو در متن
-
burdock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باباآدم
-
اراقیطون
لغتنامه دهخدا
اراقیطون . [ اَ ] (معرب ، اِ) آراقیطون . اَرقیطون . باباآدم . مندوس . و ریشه ٔ باباآدم ریشه ٔ آنست .
-
اراقیطون
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ معر. لا. ] ( اِ.) باباآدم (گیا).
-
آراقیطون
لغتنامه دهخدا
آراقیطون . (معرب ، اِ) (از لاطینی آرکتولاپّا) باباآدم . اَراقیطون . اَرقیطون . (تحفه ).
-
مندوس
لغتنامه دهخدا
مندوس . [ م َ ] (اِ) گیاه باباآدم که ریشه ٔ آن در طب به کار است و این نام در کرج متداول است و گویند چون گل آن به لباس چسبد آن را من دوست و سپس مندوس گفته اند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
قردحة
لغتنامه دهخدا
قردحة. [ ق ُ دُ ح َ ] (ع اِ) مهره گلو مانا به جوز که در گلوی کودک مراهق برآید. (منتهی الارب ). مهره ٔ حلقوم که در گلوی کودکان مراهق برآید، و آن را سیب باباآدم گویند. (ناظم الاطباء).