کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باآبرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باآبرو
/bā'āb[e]ru/
معنی
آبرودار؛ آبرومند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آبرودار، آبرومند، باحیثیت، محترم، معتبر ≠ بیآبرو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
باآبرو
واژگان مترادف و متضاد
آبرودار، آبرومند، باحیثیت، محترم، معتبر ≠ بیآبرو
-
باآبرو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bā'āb[e]ru آبرودار؛ آبرومند.
-
باآبرو
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) صاحب آبرو، آبرودار، باارزش ، بااعتبار.
-
جستوجو در متن
-
برومند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ آبرومند] [قدیمی] bo(a)rumand آبرودار؛ باآبرو.
-
بیعرض
واژگان مترادف و متضاد
بیآبرو، بیشرف، بیعصمت، بیعفاف، بیناموس ≠ آبرودار، باآبرو
-
آبرودار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āb[e]rudār دارای آبرو؛ باآبرو؛ دارای شرف و اعتبار.
-
باحیثیت
واژگان مترادف و متضاد
آبرودار، آبرومند، باآبرو، باشخصیت، محترم، معتبر ≠ بیاعتبار، بیحیثیت
-
آبرومند
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبرودار، باآبرو، برومند، شریف، محترم، معتبر ۲. عفیف
-
آبرومند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ābe[e]rumand ۱. آبرودار؛ باآبرو؛ دارای اعتبار و شرف.۲. عفیف.۳. بامناعت.
-
با پرستیژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فا - فر . ] (ص مر.) باآبرو، بااعتبار، دارای شخصیت .
-
باحیثیت
فرهنگ فارسی معین
(حِ یَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) باآبرو، محترم ، باشخصیت . مق بی حیثیت .
-
معتبر
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارزشمند، مهم ۲. آبرومند، امین، باآبرو، بااعتبار، باحیثیت ۳. گرانمایه، معتمد ۴. مستند، موثق ۵. عبرتگرفته ≠ غیرمعتبر
-
محترم
واژگان مترادف و متضاد
ارجمند، باآبرو، بااعتبار، باشخصیت، بزرگوار، شخیص، شریف، حرمتدار، با حرمت، عزتمند، قابل احترام، عزیز، گرامی، گرانقدر، گرانمایه، متشخص، محتشم، معز، معزز، معظم، مکرم، مکرم، موقر ≠ بیحیثیت، خوار
-
با
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) [پهلوی: apāk] bā ۱. همراهی و مصاحبت را میرساند: فریدون با بهرام آمد.۲. در هنگام مقابله و مقایسه به کار میرود: این کاغذ با آن کاغذ فرق دارد.۳. به: با یاد آمد.۴. دارندۀ؛ صاحبِ (در ترکیب با کلمۀ دیگر): باآبرو، باادب، باخرد، باهنر، باهوش.۵....