کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایین احتراز از جنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آیین پرست
لغتنامه دهخدا
آیین پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) مطیع. منقاد. تابع. پیرو : عروسانه بر کرسی زر نشست شهنشاه را گشت آیین پرست .نظامی .
-
آیین محله
لغتنامه دهخدا
آیین محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام قریه ای به مازندران .
-
آیین نامه
لغتنامه دهخدا
آیین نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نظامنامه . (فرهنگستان ).
-
راست آیین
لغتنامه دهخدا
راست آیین . (ص مرکب ) که آیین راست دارد. که بر آیین راستی است . که راستی پیشه و آیین دارد : پیاده که او راست آیین شودنگونسار گردد چو فرزین شود.نظامی (اقبالنامه ص 148).
-
بهشت آیین
لغتنامه دهخدا
بهشت آیین . [ ب ِ هَِ ] (ص مرکب ) مانند بهشت . بهشت آسا. (ناظم الاطباء) : بهشت آئین سرایی را بپرداخت ز هر گونه در او تمثالها ساخت . رودکی .در آن مرغزار بهشت آئین خیمه ها زدند. (اسکندرنامه نسخه ٔ نفیسی ).
-
خوش آیین
لغتنامه دهخدا
خوش آیین . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) خوش نقش و نگار. خوش زینت . (یادداشت بخط مؤلف ) : کافران چون جنس سجّین آمدندسجن دنیا را خوش آیین آمدند.مولوی .
-
حکمت آیین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] hekmat[']āy(')in بنا شده براساس حکمت، خرد، و دانش.
-
راست آیین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] rāst[']āy(')in آنکه راستی را پیشه و آیین خود ساخته؛ کسی که بر آیین راستی است.
-
هم آیین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ham[']āyin دارای کیش و آیین مشترک.
-
ترک ایین
دیکشنری فارسی به عربی
ارتداد
-
ایین تدفین
دیکشنری فارسی به عربی
دفن
-
آیین نامه
دیکشنری فارسی به عربی
إِجراءات
-
آیین بازنگری
دیکشنری فارسی به عربی
إِجراءاتُ إعادَة النَّظَرِ
-
ایین نامه
دیکشنری فارسی به عربی
تنظيم , قانون محلي
-
ایین پرستش
دیکشنری فارسی به عربی
طقوس