کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایکال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایکال
لغتنامه دهخدا
ایکال . (ع مص ) (از «وک ل ») گذاشتن کار بکسی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (از «ا ک ل ») خورانیدن طعام . (آنندراج ). دادن چیزی را تا بخورد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بخورانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سخن ...
-
جستوجو در متن
-
ائکال
لغتنامه دهخدا
ائکال . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایکال شود.
-
نسیسة
لغتنامه دهخدا
نسیسة. [ ن َ س َ ] (ع اِ) سخن چینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نمیمة. سعایت . (اقرب الموارد) (از المنجد).ج ، نسائس . || فتنه انگیزی بین مردم . ایکال بین الناس . (از اقرب الموارد). || تری که بر سر هیزم گرد آید در سوختن . (از منتهی الار...