کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایپک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایپک
فرهنگ نامها
(تلفظ: ipak) (ترکی) ابریشم، حریر، ابریشمی.
-
ایپک
واژهنامه آزاد
ابریشم
-
ایپک
واژهنامه آزاد
(آذری) ایپَک؛ ابریشم.
-
جستوجو در متن
-
پچ
لغتنامه دهخدا
پچ . [ پ ِ ] (اِخ ) نامی است که آرناؤدها و ملل اسلاو به قصبه ٔ ایپک دهند. رجوع به ایپک شود.
-
ترغویشته
لغتنامه دهخدا
ترغویشته . [ ] (اِخ ) قصبه ای کوچک است در سنجاغ ایپک از ولایت قوصوه .سکنه ٔ آن 300 تن است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
-
ترغویشته
لغتنامه دهخدا
ترغویشته . [ ] (اِخ ) قضایی است در ترکیه که از شمال به «یکی بازار» (ینی بازار = بازار نو)، از مغرب به برانه و ازجنوب غربی به ایپک و از مشرق به مترویجه محدود است .این قضا شامل 62 قریه است . چراگاههای بسیار دارد. سکنه ٔ آن 25000 تن است . (از قاموس الاع...
-
پلاوا
لغتنامه دهخدا
پلاوا. [ پْلا / پ ِ ](اِخ ) نام قصبه ای است در 11هزارگزی شمال شرقی کوسینه و در قضای کوسینه . این قضا تابع سنجاق ایپک است و سنجاق ولایت قوصوه میباشد و واقع در نزدیکی حدود قره داغ و در شمال آرناؤدستان است قصبه ٔ نامبرده در ساحل رودخانه ٔ لیم و در کنار...
-
جارو
لغتنامه دهخدا
جارو. (اِخ ) اسم کوهی است طولانی که وصل به خلجستان و بلوک زرند میباشد. از طرف غربی به کوه مخروطی کوچکی موسوم به اوجاق داغی و هم به رودخانه ٔ شور منتهی میشود. از سمت مشرق به کوه معروف به پَتَکی و هم به قریه ٔ آراسج خالصه و رباط مجیب می پیوندد که از بن...