کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایوانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایوانی
لغتنامه دهخدا
ایوانی . [ اَی ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد،دارای 140 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
محجر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mohajjar ۱. چیزی که مانند سنگ شده باشد؛ سنگشده.۲. ایوانی که نرده داشته باشد؛ تارمی؛ نرده.
-
رواق
واژهنامه آزاد
[ra(e)vāq] معرب رواگ؛ ایوانی که پیشگاه آن باز و گشاده باشد.
-
طاق نما
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نُ) (اِمر.) 1 - ایوانی کم عرض که در جلو اطاق سازند. 2 - نمای دیوار به صورت طاق که عرض و پهنایی نداشته باشد.
-
رواگ
لغتنامه دهخدا
رواگ . [ رَ ] (اِ) ایوانی که پیشگاه آن باز و گشاده باشد. (ناظم الاطباء). تالاری که پیشگاه آن باز باشد. (اشتینگاس ).
-
پیروزه ایوان
لغتنامه دهخدا
پیروزه ایوان . [ زَ / زِ اَ / اِ ] (اِ مرکب ) ایوانی از پیروزه . ایوانی برنگ پیروزه . مجازاً، آسمان : ز عمر اینجهانی هر که حق خویش بشناسدبرون باید شدنش از زیر این پیروزه ایوانها. ناصرخسرو.چو ز ایوان مینای پیروزه هوربکند آنهمه مهره های بلور.اسدی (گرشا...
-
طاق نما
لغتنامه دهخدا
طاق نما. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب )ایوانی کم عرض که در جلو اطاق سازند. || نمای دیوار بصورت طاق که عرض و پهنائی نداشته باشد.
-
شلوه
لغتنامه دهخدا
شلوه . [ ش َل ْ وَ ] (اِخ ) نام دلیری بوده از بزرگان ارمنستان که در فتنه ٔ چنگیزی خروج کرده و با ایوانی نام از اهل آن ولایت معاهده کرده که با سپاه بسیار به آذربایجان آمده بعد از تسخیر ایران ملت اسلام را برانداخته کیش حضرت مسیح را رواج دهند و چون وی ب...
-
دارالخیل
لغتنامه دهخدا
دارالخیل . [ رُل ْ خ َ ] (اِخ ) از قصرهای خلفای عباسی در بغداد. کاخی بود بسیار عظیم و ایوانی داشت که طول و عرض آن هر یک هزار ذراع بود و در اعیاد، و هنگام ورود رسولان و پیکان دیگر کشورها در هرطرف آن پانصد اسب سوار می ایستاد. (معجم البلدان ).
-
ایوان مداین
لغتنامه دهخدا
ایوان مداین . [ اَی ْ ن ِ م َ ی ِ ] (اِخ ) ایوان کسری : در ایوانی که تو خواهی ترا باغ ارم سازدچو ایوان مداین مرترا ایوان و خم سازد. فرخی .هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان ایوان مداین را آئینه ٔ عبرت دان . خاقانی .رجوع به ایوان و ایوان کسری شود.
-
کرسی دار
لغتنامه دهخدا
کرسی دار. [ ک ُ ] (نف مرکب ) کرسی دارنده .صاحب کرسی . خداوند کرسی . || حاکم . (فرهنگ فارسی معین ). || بر تخت جلوس کرده . (ناظم الاطباء). || منظم و برابر چنانکه حروف خطدر کتابت . || اطاق یا ایوانی که سطح آن از سطح خانه و یا حیاط بلندتر باشد. (ناظم الا...
-
افراخته
لغتنامه دهخدا
افراخته . [ اَ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) برداشته . بلندگردانیده . (برهان ). نصب شده . برپاشده . (ناظم الاطباء). بمعنی افراشته است یعنی برداشته . (اوبهی ). بلندکرده . بالابرده . افراشته . (فرهنگ فارسی معین ). کشیده . برکشیده . (یادداشت مؤلف ) : ز عود و ز ص...
-
وارام گاگل
لغتنامه دهخدا
وارام گاگل . [ گ ِ ] (اِخ ) امیر ارمنی ناحیه ٔ شمکور (واقع در مغرب نهر کورا به قفقازیه ). در زمان سلطان جلال الدین خوارزمشاه . وی را مورخین مسلمان بهرام گرجی و مورخین گرجی وارام گاگل نوشته اند. او در موقعی که سلطان جلال الدین در عراق بودبر شهر گنجه ت...
-
پیش خانه
لغتنامه دهخدا
پیش خانه . [ پیش ْ / ش ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) (باضافت و بی اضافت ) مقابل پس خانه . رحبه . وصید. روق . (منتهی الارب ). مقدم البیت .(اقرب الموارد). رواق [ رُ / رَ ] . (منتهی الارب ). صدر بیت . رواق که پیشگاه خانه باشد. (برهان ). || ایوانی که در مرتبه...