کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایواز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایواز
/'ivāz/
معنی
آراسته؛ پیراسته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایواز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ایوازه، ایوزه، ایوز› [قدیمی] 'ivāz آراسته؛ پیراسته.
-
ایواز
فرهنگ فارسی معین
(ص .) آراسته ، پیراسته .
-
ایواز
لغتنامه دهخدا
ایواز. (ص ) آراسته و پیراسته . (برهان ) (هفت قلزم ) (جهانگیری ) (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
ایوزه و ایوز و ایواز
واژهنامه آزاد
آراسته وپیراسته برهان وهفت اقلیم جهانگردی ناظم اطبا
-
جستوجو در متن
-
ایوز
لغتنامه دهخدا
ایوز. [ ای وَ ] (ص ) ایواز که آراسته و پیراسته باشد. (برهان ) (جهانگیری ) (هفت اقلیم ) (ناظم الاطباء). رجوع به ایواز و ایوازه و ایوزه شود.
-
ایوازه
لغتنامه دهخدا
ایوازه . [ زَ/ زِ ] (ص ) آراسته و پیراسته . رجوع به ایواز شود.
-
ایوزه
لغتنامه دهخدا
ایوزه . [ ای وَ زَ / زِ ] (ص ) ایوازه است که آراسته و پیراسته باشد. (برهان ) (هفت اقلیم ) (جهانگیری ). رجوع به ایواز و ایوز و ایوره شود.
-
ایوره
لغتنامه دهخدا
ایوره . [ای وَ رَ / رِ ] (ص ) آراسته و پرداخته . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 1 ص 142) (شرفنامه ) (انجمن آرا). آراسته . (آنندراج ). رجوع به ایوز و ایواز و ایوزه شود.