کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایهاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایهاء
لغتنامه دهخدا
ایهاء. (ع مص ) شکستن دست را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دریده گردانیدن ، یقال : اوهیت السقاء. (منتهی الارب ). دریده گردانیدن مشک و یا ریسمان را.دریده گردانیدن مشک را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کفیده گردانیدن . || سست ...
-
واژههای همآوا
-
ایحاء
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) 1 - وحی فرستادن ، الهام کردن . 2 - مطلبی را در ذهن یا دل کسی افکندن .
-
ایحاء
لغتنامه دهخدا
ایحاء. (ع مص ) فرستادن .(آنندراج ): اوحی اﷲ؛ فرستاد بسوی وی و الهام کرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وحی فرستادن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23). الهام کردن . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23) (تاج المصاد...
-
جستوجو در متن
-
شلشله
لغتنامه دهخدا
شلشله . [ ش ِ ش ِل َ ] (از ع ، ص ) پاره پاره : وهی ؛ دریده و شلشله شدن جامه . ایهاء؛ شلشله گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
دریدن
لغتنامه دهخدا
دریدن . [ دَ دَ ] (مص ) لازم و متعدی هر دو آید، و بیش از همین یک مصدر برای فعل آن نیامده است ؛ لازم چون : جامه بدرید، دلو بدرید یعنی دریده و پاره شد، متعدی چون : نامه ٔ او بدرید یعنی پاره کرد. (یادداشت مرحوم دهخدا).الف - در معنی متعدی : پاره کردن . (...