کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایناء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایناء
لغتنامه دهخدا
ایناء. (ع مص ) (از «ون ی ») سست گردانیدن و مانده کردن . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سست گردانیدن ستور. (تاج المصادر بیهقی ). || (از«ان ی ») بازداشتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بادرنگ گردانیدن ....
-
واژههای همآوا
-
عیناء
لغتنامه دهخدا
عیناء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعین . ج ، عین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به اَعْیَن شود. || زن فراخ چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): امراءة عیناء؛ زن فراخ و زیبا چشم . (از اقرب الموارد). || سبز. (م...
-
ایناع
لغتنامه دهخدا
ایناع . (ع مص ) (از «ی ن ع ») رسیدن میوه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی )(آنندراج ): اینع الثمر ایناعاً؛ رسید و پخته گردید آن میوه . (ناظم الاطباء): کره ان یحدث الرجل تحت شجرةقد اینعت او نخلة قد اینعت . (مکارم الاخلاق طبرسی ).
-
جستوجو در متن
-
ائناء
لغتنامه دهخدا
ائناء. [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایناء شود.