کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایمه موضع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایمه موضع
لغتنامه دهخدا
ایمه موضع.[ اَ م َ م َ ض ِ ] (اِ مرکب ) هر جائی که برای خیرات ومبرات وقف کرده باشند. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
-
واژههای مشابه
-
ایمة
لغتنامه دهخدا
ایمة. [ اَ م َ ] (ع اِ) بیوکی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بیوکی و عروسی . (ناظم الاطباء). و منه الحدیث : انه کان یتعوذ من الایمة. (منتهی الارب ).
-
ایمة
لغتنامه دهخدا
ایمة. [ اَ م َ ] (ع مص ) ناکدخدا ماندن زن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و چنین است بی زن ماندن مرد. (از اقرب الموارد). بی شوهر شدن زن و بی زن شدن شوهر. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
-
ایمة
لغتنامه دهخدا
ایمة. [اَ ی ِم ْ م َ ] (ع اِ) ائمه . ج ِ امام . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). پیشوایان و امامان .- ایمه ٔ اثناعشر ؛ دوازده امام . (از ناظم الاطباء). رجوع به ائمه شود.- ایمه ٔ جماعت ؛ پیشنمازان .
-
ایمه دار
لغتنامه دهخدا
ایمه دار. [ اَ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) جاگیردار عطیه ٔ شاهی . (آنندراج ) (اشتینگاس ).
-
ایمه مدد
لغتنامه دهخدا
ایمه مدد. [ اَ م ِ م َ دَ ] (اِ مرکب ) کسی که اراضی خراج را متصرف باشد. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).