کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایمنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایمنی
مترادف و متضاد
اطمینان، امنیت، سلامت، مصونیت ≠ خطر
دیکشنری
protective, safe ness, safety, security
-
جستوجوی دقیق
-
ایمنی
واژگان مترادف و متضاد
اطمینان، امنیت، سلامت، مصونیت ≠ خطر
-
ایمنی
لغتنامه دهخدا
ایمنی . [ م ِ ] (حامص ) مصونیت . ایمن بودن .(فرهنگ فارسی معین ). امن و امان و سلامت و حفاظت و حمایت و کامرانی و سعادت . (ناظم الاطباء) : کسی کو خرد جوید و ایمنی نیازد سوی کیش اهریمنی . فردوسی .شما را خوشی جستم و ایمنی نهان کردن کیش اهریمنی . فردوسی ....
-
ایمنی
دیکشنری فارسی به عربی
امن , سلامة
-
واژههای مشابه
-
helmet1, cask, casquette, helm1
کلاه ایمنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی کلاه مستحکم که از آن برای محافظت از سر استفاده میکنند
-
immune adherence
اتصال ایمنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] اتصال ترکیبات پادتنیـ پادگنی یا یاختههای پوشیدهشده با پادتن به یاختههای حاوی گیرندههای مکمل
-
safety net
تور ایمنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی تور قابل نصب در تونل باد برای مهار مدلهای درحالپرواز یا اجزای جداشده از آنها با کمترین خسارت
-
fuse plate
صفحۀ ایمنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] صفحهای که در مفصل سازۀ پایۀ علائم نصب میشود و هرچند در برابر نیروی باد مقاوم است، در هنگام برخورد وسیلۀ نقلیه با پایه در هم میشکند تا از شدت تصادف کاسته شود
-
community safety
ایمنی اجتماع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مجموعۀ سازوکارهایی که اجتماع برای ایجاد و ارتقای ایمنی اعضای خود در برابر مسائل اجتماعی ایجاد میکند
-
radiation safety
ایمنی تابشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وضعیتی که در آن با اِعمال روشها و مقررات ویژه و به کار بردن مواد خاص از آسیب تابشهای یوننده جلوگیری میشود
-
system safety
ایمنی سامانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] حالتی که در آن سامانه از خطراتی که به آسیب دیدن و از دست رفتن دادهها و نرمافزارها و سختافزارها منجر میشود، ایمن باشد
-
food safety
ایمنی غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] حصول اطمینان از اینکه مواد غذایی در هنگام حمل و آمادهسازی و نگهداری، آلودگیهای میکربی و شیمیایی و فیزیکی پیدا نمیکنند و سبب بیماری مصرفکنندگان نمیشوند
-
immunome
ایمنیگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] مجموعۀ پپتیدها و پروتئینهای یک یاخته یا بافت یا اندام یا موجود زنده که در سامانۀ ایمنی نقش دارند
-
بدون ایمنی
دیکشنری فارسی به عربی
غير آمن
-
عینک ایمنی
دیکشنری فارسی به عربی
نظارات واقية