کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایلیریا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایلیریا
لغتنامه دهخدا
ایلیریا. (اِخ ) ایلوریس و گاهی ایلوریا. اللوریقن . سرزمین قدیم مشتمل بر قسمت شرقی ساحل دریای آدریاتیک و پسکرانه ٔ آن . این ناحیه از ایلیریان نام گرفته که در ادوار پیش از تاریخ در آنجا مستقر شدند. ایلیریان مرکب است از قبایل هند و اروپایی (از قبیل دالم...
-
جستوجو در متن
-
اسک
لغتنامه دهخدا
اسک . [ اُ ] (اِخ ) یا اُپیک . یکی از اقوام بسیار قدیم ایتالیا. اینان در خطّه ٔ کامپانیا اقامت داشتند و زبانشان هم با زبان لاتن و هم با زبان اتروسک تفاوت داشته و نظر بتحقیقات زبان شناسان با زبان ایلیریا یعنی آرناؤدی باستانی مشابهت داشته و ازاین رو ب...
-
پسچنیوس نیژر
لغتنامه دهخدا
پسچنیوس نیژر. [ پ ِ چ ِ ژِ ] (اِخ ) یکی از سرداران روم . او در ابتدا والی سوریه بود و پس از مرگ پرتی ناکس در 193م . سپاهیان او را به امپراطوری برگزیدند و در ایلیریا، سپتیم سور نیز بهمین دعوی برخاست و مدتی برای جمع بین این دو دعوی مساعی بکار رفت لکن م...
-
اماتیا
لغتنامه دهخدا
اماتیا. [ اِ ت ِ ] (اِخ ) ایماتیا . اماتی . نام سرزمینی بود از مقدونیه ٔقدیمی ، عبارت از قسمت شمال غربی قطعه ٔ مزبور، و مرکزش اوسه نام داشت و در محل مقدونیه ٔ حالیه واقع شده بود. گاهی این اسم به تمام قطعه ٔ مقدونیه نیز اطلاق میشود. این کلمه در زبان آ...
-
پلاگونیا
لغتنامه دهخدا
پلاگونیا. [ پْلا / پ ِ ] (اِخ ) نام باستانی خطه ٔ کوچکی است از قسمتهای شمال غربی مقدونیه . این خطه عبارت است از حول و حوش شهر مناستر. گویند این کلمه از پلاژ مشتق است و چون پلاژها در این خطه سکونت داشته اند این نام را به اینجا داده اند اما این وجه تسم...
-
پوسیدونیوس
لغتنامه دهخدا
پوسیدونیوس . (اِخ ) از مشاهیر حکماست . متولد بسال 133 ق . م . در قصبه ٔ افامیه از سوریه و متوفی بسال 49 ق . م . وی مدت مدیدی در ایتالیا واسپانیا و ایلیریا و دیگر نقاط سیاحت کرد. آنگاه درردس اقامت گزید و بتدریس پرداخت و در آنجا چنان شهرت کرد که بخدمتش...
-
پیروس
لغتنامه دهخدا
پیروس . (اِخ ) پادشاه اپیر درقرن سوم و چهارم ق . م . (رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1200 و ج 3 ص 2048، 2060، 2070، 2162، 2163 و 2281 شود. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از سلاطین نامدار خطه ٔ قدیم اپیریعنی جهت طوسقه لق از آرناؤدستان بود،پدرش ایاکبد ه...
-
پلوتارخس
لغتنامه دهخدا
پلوتارخس . [ پْلو / پ ِ خ ُ ] (اِخ ) فلوطرخس پلوتارک . مورخ یونانی که تقریباً بین 50 تا 120م . می زیست . او علوم وقت را در آتن بیاموخت و پیرو فلسفه ٔ افلاطون گردید. بعد به مسافرتها پرداخته به ایطالیا رفت و طرف توجه رومیها شد. مدتی هم در مصر اقامت داش...