کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایلجار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایلجار
/'iljār/
معنی
اجتماع عدۀ بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایلجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹الجار› [قدیمی] 'iljār اجتماع عدۀ بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری.
-
ایلجار
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) = الجار: گردهمایی رعایا برای انجام کاری .
-
واژههای همآوا
-
ایل جار
لغتنامه دهخدا
ایل جار. (اِ مرکب ) هنگامه و غوغا و اجتماع خاصه از مردم ده . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
الجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] 'eljār = ایلجار
-
یلجار
لغتنامه دهخدا
یلجار. [ ی ِ ] (ترکی ، اِ) ایلجار. الجار. همگان . عموم . همه ٔ مردم . گروه کثیری از افراد یک ده یا شهر یا کشور که برای کاری یا دفاع از میهن آمادگی و اجتماع داشته باشند. (یادداشت مؤلف ).
-
الجار
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ تر. ] (اِ.) = ایلجار. یلجار: 1 - مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و به حمیت وطن در مقابل دشمن به مدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند. 2 - اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری .
-
غ
لغتنامه دهخدا
غ . (حرف ) حرف بیست و دوم است از حروف الفبای فارسی و حرف نوزدهم از الفبای عربی و آخرین از حروف ابجد و در حساب جُمَّل آن را به هزار دارند و نام آن غین است ، و غین معجمه و غین منقوطه نیز گویند. و آن از حروف مستعلیة و حلق و مجهورة و مصمته و مائیة و قمری...
-
ج
لغتنامه دهخدا
ج . (حرف ) حرف ششم است از حروف الفبای فارسی و حرف پنجم از حروف هجای عرب و حرف سوم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل نماینده ٔ عدد سه است . و نزد لغویان و اهل صرف و نحو نشانه است جمع را و در تجوید علامت خاصه ٔ وقف جائز است و از حروف مصمته و شجریه و محقوره و...