کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایقاذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایقاذ
لغتنامه دهخدا
ایقاذ. (ع مص ) بیمار گذاشتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
ایقاظ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'iqāz ۱. بیدار کردن.۲. هشیار کردن؛ آگاه ساختن.
-
ایقاظ
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ یَقِظ ؛ بیداران ، هوشیاران .
-
ایقاظ
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بیدار کردن . 2 - آگاه کردن .
-
ایقاظ
لغتنامه دهخدا
ایقاظ. (ع مص ) (از «ی ق ظ») بیدار کردن از خواب . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیدار کردن . (غیاث اللغات ).|| گرد برانگیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد).
-
ایقاظ
لغتنامه دهخدا
ایقاظ. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ یقظ. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : همچو آن اصحاب کهف از راه جودمی چرم ز ایقاظ نی بل هم رقود.مولوی .