کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایفاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایفاد
/'ifād/
معنی
فرستادن؛ گسیل داشتن؛ روانه کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ارسال، فرستادن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایفاد
واژگان مترادف و متضاد
ارسال، فرستادن
-
ایفاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ifād فرستادن؛ گسیل داشتن؛ روانه کردن.
-
ایفاد
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) فرستادن ، روانه کردن ، ایفاد مراسله .
-
ایفاد
لغتنامه دهخدا
ایفاد. (ع مص ) برآمدن بر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مشرف شدن و برآمدن بر آن . (ناظم الاطباء). || سر برآوردن آهوبره و گوش استیخ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند کردن آهو سر خود را و استیخ کردن گوشهای خود را. (ناظم الاطباء). || شتافتن . (ا...
-
ایفاد
واژهنامه آزاد
اعزام کردن، ارائه دادن
-
ایفاد
واژهنامه آزاد
فایده رساندن
-
جستوجو در متن
-
فرستادن
واژگان مترادف و متضاد
ارسالداشتن، اعزام، ایفاد، راهی کردن، صدور، گسیل
-
ارسال
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایفاد، فرستادن ۲. اعزام، روانه، گسیل
-
ارسال
لغتنامه دهخدا
ارسال . [ اِ ] (ع مص ) فرستادن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء) (غیاث ). گسیل کردن . گسی کردن . ایفاد. فارسیان ، ارسال را بر تحفه و سوغات استعمال کنند. (غیاث از مصطلحات ) : شتاب کن در ارسال جواب این نبشته بسوی امیرالمؤمنین . (تاریخ بی...
-
شتافتن
لغتنامه دهخدا
شتافتن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) شتابیدن . عجله کردن . به شتاب رفتن . تیزی کردن در رفتن . تعجیل . تاختن .عجله . اِرقِداد. اِستِکارَة. اِعثیجاج . اِکراب . اِکعاب . اِنصاف . اِنکِداد. ایحاف . ایخاف . ایفاد. ایفاض .تَعَجﱡل . تَعجیل . تَقَهوُس . تَکَدﱡس . تَمَ...