کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایستگاه تغییر خط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
mountain station
ایستگاه کوهستانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ایستگاه مرتفعی بر روی قله یا در نزدیکی آن که دیدبانی در آنجا تقریباً همانند دیدبانی شرایط هوای آزاد در آن تراز است
-
gravity station
ایستگاه گرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ایستگاهی که در آن مقدار گرانی اندازهگیری میشود
-
regular station
ایستگاه متعارف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ایستگاهی که از بین ایستگاههای تشکیلدهندۀ شبکۀ تلفن رادیویی هواـ زمین در مسیر برای برقراری ارتباط با هواگرد یا رهگیری ارتباطات هواگردها در شرایط عادی در نظر گرفته میشود
-
high-altitude station
ایستگاه مرتفع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ایستگاه دیدبانی وضع هوا در ارتفاعی بالاتر از دوهزار متر که نشاندهندۀ وضع هوای تراز دریا نیست
-
hardened site
ایستگاه مقاوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ایستگاهی که برای حفاظت آن در مقابل سلاحهای متعارف معمولاً در زیر پوششی از سنگ یا بتن ساخته میشود
-
midblock stop
ایستگاه میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ایستگاه حملونقلی که دور از تقاطع قرار دارد
-
meteorological station
ایستگاه هواشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← ایستگاه دیدبانی هواشناسی
-
aeronautical station
ایستگاه هوانوردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ایستگاهی زمینی، ندرتاً بر روی کشتی یا سکوی دریایی، برای ارائۀ خدمات سیار هوانوردی
-
ایستگاه قطار
واژهنامه آزاد
گار
-
station accessibility
دسترسپذیری ایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان دستیابی افراد به ایستگاه حملونقل همگانی، در محدودهای معین
-
access speed
دسترسی به ایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعت متوسط مسافر برای رسیدن به ایستگاهها و توقفگاههای حملونقل عمومی یا خروج از آنها
-
ocean station vessel, OSV
شناور ایستگاه دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شناوری ویژۀ گشتزنی در محدودۀ ایستگاه دریایی که برای اندازهگیریهای جامع هواشناسی از سطح و جوّ فوقانی تجهیز شده است
-
berth clearance time
خالیماند ایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] کمترین فاصلۀ زمانی ممکن بین خروج یک اتوبوس از ایستگاه و ورود اتوبوس دیگر به آن
-
body tracks
خطوط اصلی ایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطوط موازی در بخش مرکزی محوطۀ ایستگاه که خطوط دیگر در بین آنها واقع شدهاند
-
climatological station
ایستگاه اقلیمشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ایستگاهی برای کسب دادههای اقلیمشناختی