کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایستادگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایستادگی
/'istādegi/
معنی
۱. سرپا بودن؛ برپا بودن.
۲. [مجاز] پایداری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ابرام، استقامت، استقرار، پایداری، ثبات، دوام، مقاومت
۲. قیام ≠ قعود
فعل
بن گذشته: ایستادگی کرد
بن حال: ایستادگی کن
دیکشنری
endurance, perseverance, persistence, resistance
-
جستوجوی دقیق
-
ایستادگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابرام، استقامت، استقرار، پایداری، ثبات، دوام، مقاومت ۲. قیام ≠ قعود
-
ایستادگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'istādegi ۱. سرپا بودن؛ برپا بودن.۲. [مجاز] پایداری.
-
ایستادگی
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (حامص .) مقاومت ، پایداری .
-
ایستادگی
لغتنامه دهخدا
ایستادگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) پایداری . استواری . ثبات . برقراری . سکون . آرامش . (ناظم الاطباء). استقامت . مقاومت دربرابر امری : و گفت از نماز جز ایستادگی تن ندیدم . (تذکرة الاولیاء عطار). می باید که به رعایت و تیمار حیوانات ایستادگی نمایی و بر قدم...
-
ایستادگی
دیکشنری فارسی به عربی
استمرار
-
واژههای مشابه
-
ایستادگی کردن
لغتنامه دهخدا
ایستادگی کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقاومت کردن . پایداری کردن : امام ایشان ایستادگی کند بحقوق خدا که در ایشان است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 311). مردمان شهر ایستادگی کردند و پیوستگان سلطان هر کسی یاری دادند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313).
-
ایستادگی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
التزم به , قاوم
-
جستوجو در متن
-
stand out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایستادگی کن، ایستادگی کردن، برجسته بودن، دوام اوردن
-
stovies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایستادگی
-
take a firm stand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایستادگی کن
-
مقاومت
واژهنامه آزاد
پایداری، ایستادگی.
-
مقاومت
فرهنگ واژههای سره
پایداری، ایستادگی، ایستاده گر
-
پای داشتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمص .) ایستادگی .