کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایزدپیکره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cult statue
ایزدپیکره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تندیس ایزد یا ایزدبانویی خاص که در معبد ویژۀ او قرار داده میشد
-
واژههای مشابه
-
ایزد
واژگان مترادف و متضاد
آفریدگار، الله، پروردگار، جانآفرین، خدا، فرشته، یزدان
-
ایزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: yazd] 'izad ۱. خدا؛ خدای یکتا.۲. در آیین زردشتی، فرشتگان درجۀ دوم که از حیث رتبه از امشاسپندان پایینترند و تعداد آنها بسیار است.
-
ایزد
فرهنگ فارسی معین
(زَ)(اِ.) 1 - فرشته ، ملک . 2 - خدا، آفریدگار.
-
ایزد
لغتنامه دهخدا
ایزد. [ زَ ] (اِ) در اوستا «یزته »، در سانسکریت ، «یجته » صفت از ریشه «یز» بمعنی پرستیدن و ستودن پس «یزته » لغةً بمعنی درخور ستایش و بفرشتگانی اطلاق میشده که از جهت رتبه و منزلت دون امشاسپندان هستند. این واژه در پهلوی «یزد» و در فارسی ایزد شده اما در...
-
ایزد
دیکشنری فارسی به عربی
اله
-
ایزد
واژهنامه آزاد
پروردگار - خدا
-
ایزد
واژهنامه آزاد
خدا
-
پیکره
واژگان مترادف و متضاد
۱. تندیس، مجسمه ۲. بدنه ۳. اساس، زمینه، شالوده ۴. ترتیب، نسق، نظم
-
پیکره
فرهنگ فارسی معین
(پِ کَ رِ) (اِ.) 1 - تصویر، نقش . 2 - مجسمه ، تندیس .
-
پیکره
لغتنامه دهخدا
پیکره . [ پ َ / پ ِ ک َ رَ / رِ ] (اِ) زمینه . شالده . اساس : از پیکره ٔ کار معلوم است که ... || ترتیب . نسق . || مقابل بوم . زمینه . || عکس . تصویر. نقش .
-
پیکره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) peykare ۱. پیکر.۲. تصویر صورت.۳. مجسمه؛ تندیس.
-
پیکره
دیکشنری فارسی به عربی
تمثال
-
پیکره
واژهنامه آزاد
بجای واژهای تصویر، مجسمه ، عکس و نقاشی= یپیکره به کار برده و پارسی را پاس بداریم